دیجیتال مارکتینگ، هر نوع بازاریابی است که با کمک رسانهها و ابزارهای دیجیتال انجام میشود. ایمیل، پیامک، تلویزیونهای شهری، سایت، رسانههای اجتماعی و … نمونههایی از ابزارهای دیجیتال هستند. البته امروزه وقتی درباره دیجیتال مارکتینگ صحبت میشود منظور بیشتر بازاریابی اینترنتی است، یعنی استفاده از وبسایت، رسانههای اجتماعی و رسانههایی مانند ایمیل برای معرفی و فروش محصولات و خدمات. در بسیاری از متون وقتی از دیجیتال مارکتینگ صحبت میشود منظور همان بازاریابی اینترنتی و آنلاین است.
بخشهای کلیدی دیجیتال مارکتینگ
۱. بازاریابی محتوا
بخش مهمی از دیجیتال مارکتینگ تولید و ارائه محتواهایی است که باعث جلب اعتماد مخاطب و خرید از ما میشود. منظور از محتوا ویدیوهای کوتاه آموزشی، مقالات، صوتها، عکسنوشتهها و موارد دیگری هستند که مخاطب ما با مشاهده آنها قانع میشود ما قابلاعتماد و حرفهای هستیم و به این نتیجه میرسد که خرید از ما به نفعش است.
۲. تبلیغات آنلاین
برای آنکه افراد زیادی با شما آشنا شوند و در نهایت از شما خرید کنند لازم است بر افزایش ترافیک سایت کار کنید. با تبلیغات آنلاین در وبسایتها، اپلیکیشنها و رسانههای اجتماعی افراد جدیدی را به سمت سایت و رسانههای خود هدایت میکنید. تبلیغات اینترنتی ارزان نیست و اگر در انجام تبلیغات آنلاین حرفهای نشوید، پول زیادی را از دست خواهید داد.
۳. سئو (بهینهسازی سایت برای موتورهای جستجو)
منظور از سئو آن است که در محتوا و ساختار سایت تغییراتی ایجاد کنیم تا وقتی مخاطب در گوگل کلیدواژه موردنظر ما را جستجو میکند، در اولین نتایج جستجو دیده شویم و بازدیدکنندگان سایت ما بیشتر شوند. البته به جز ایجاد تغییرات در سایت، کاری میکنیم سایتهای دیگر به ما لینک بدهند تا رتبه بهتری کسب کنیم.
۴. بازاریابی با رسانههای اجتماعی
بازاریابی در رسانههای اجتماعی شامل جذب افراد به رسانههای شما، ایجاد تعهد در آنها برای پیگیری مطالب شما و در نهایت ارائه پیشنهادهای فروش به آنها است. البته اغلب بهتر است فرد را از رسانه اجتماعی به سایت بفرستیم و فروش در سایت اتفاق بیفتد.
۵. بازاریابی با ایمیل
وقتی مخاطب عضو سایت ما شد یا ایمیلش را در اختیار ما قرار داد، ایمیلهای هوشمندی میفرستیم تا ابتدا اعتماد مخاطب به ما جلب شود و در مرحله بعد از ما خرید کند. مهارتهایی مثل نوشتن ایمیلهای اثرگذار، ساخت سیستم ارسال ایمیلهای خودکار و بررسی نتایج آن بخشهای مهم ایمیل مارکتینگ هستند.
۶. تبلیغنویسی
منظور از تبلیغنویسی نوشتن متنهای اثرگذار برای سایت، صفحات محصول و رسانههای اجتماعی است تا بازدیدکننده با خواندن آن قانع شود که از ما خرید کند. تبلیغنویسی آنلاین ترکیبی از مهارتهای دیجیتال و قانع سازی است که باعث افزایش فروش میشود. تبلیغنویسی اصولی دارد که باید یاد بگیرید.
۷. افزایش نرخ تبدیل سایت
منظور از بهینهسازی نرخ تبدیل سایت» آن است که با ایجاد تغییراتی در سایت مثل انتخاب رنگها، جای هرکدام از المانهایی مثل دکمهها، جزئیات منو و موارد دیگر باعث افزایش کلیک و فروش شویم. یکی از مهمترین بخشهای این موضوع، طراحی و سادهسازی فرایند خرید است تا افراد بیشتری بهراحتی از ما خرید کنند.
۸. تحلیل سایت و بازدیدکننده
یکی از مهمترین کارهای دیجیتال مارکتر، تحلیل سایت و رفتار بازدیدکنندگان است. ابزارهایی مانند
Analytics وجود دارد که شرکت گوگل ارائه کرده و به کمک آن میتوان تمام جزئیات بازدیدهای سایت و رفتار بازدیدکننده را تحلیل کرد. بدون این تحلیلها نمیتوانید تصمیمات مناسبی بگیرید.
ایمیل مارکتینگ بخش مهمی از
دیجیتال مارکتینگ است. گاهی واقعا نمیدانیم به اعضای سایت چه ایمیلی بفرستیم. میدانیم باید ارتباط با اعضا را از طریق ایمیل حفظ کنیم. ولی نه محصول جدیدی به سایت اضافه شده و نه مقالهای در سایت قرار دادهایم. در این موارد چه ایمیلهایی بفرستیم تا ارتباط حفظ شود و اعضای سایت از ایمیل ما لذت ببرند. در این مقاله چند ایده ایمیل مطرح میکنیم که در این شرایط به شما کمک میکند.
اعضای سایت شما همیشه دوست دارند بدانند کدام مقالات بیشترین بازدید را داشته است. همچنین همه کنجکاو هستند پرفروشترین محصولات شما را شناسایی کنند. پس بهراحتی ایمیلی بفرستید که در آن بهترین مقالات یا محصولات معرفی شدهاند. حتی میتوانید پیشنهاد خودتان را بگویید. مثلا توصیه کنید مطلب خاصی از سایت را بخوانند. لازم نیست این مطلب جدید باشد.
در سایت فرمی درست کنید و ایمیلی بفرستید و از اعضا بخواهید یک پیشنهاد برای بهبود سایت بدهند. درگیر کردن اعضا و درخواست ارسال پیشنهاد میتواند افراد زیادی را ترغیب کند به سایت شما مراجعه کنند. طبق ایدههای بازاریابی عصبی، درخواست کمک از آنها باعث میشود حس بهتری نسبت به سایت شما داشته باشند.
از اعضا بخواهید به مقاله یا محصول خاصی بروند و نظر خودشان را درباره آن بنویسند. گاهی با چنین ایمیلی میتوانید برای مقاله یا محصول سایتتان تایید اجتماعی زیادی ایجاد کنید و همه ببیند که آن مقاله یا محصول شما هواداران زیادی دارد.
گاهی برای ایجاد هیجان و افزایش بازدید سایت خوب است برای یکی از محصولات تخفیف ویژهای درنظر بگیرید و از طریق ایمیل اطلاعرسانی کنید. اگر امکانش را دارید ابتدا از ایمیلهای خریداران آن محصول خروجی بگیرید و آنها را حذف کنید. برای بقیه اعضا این ایمیل را بفرستید. البته مقاله افزایش ترافیک سایت را هم حتما بخوانید.
اگر شرایط شرکت شما اجازه میدهد میتوانید یکی از کارمندان خود را معرفی کنید تا اعضای سایت بیشتر آشنا شوند. برای اعضای سایت جالب است با کارمندانی که در بخش فروش و پشتیبانی هستند آشنا شوند. آنها میخواهند بدانند دقیقا چه کسی به پیامها و سوالات جواب میدهد.
در متن ایمیل توضیح دهید که بسیاری از اعضای سایت سوالی را میپرسند که میخواهیم پاسخ آن را برای همه توضیح بدهیم. البته میتوانید پرسش و پاسخ را در سایت بنویسید و در ایمیل لینک آن صفحه را قرار بدهید.
وقتی از بهترین دوستان خود ایمیل دریافت میکنید توقع ندارید در آن لینکی موجود باشد. مثلا دوستتان بگوید: میخواستم مطلب مهمی بگویم. برای خواندن این مطلب لطفا بر لینک زیر کلیک کنید!» گاهی ایمیلی بفرستید که در آن به عضو سایت کمک میکنید. مثلا اگر کار شما طراحی سایت است کاربران را از وجود یک باگ امنیتی خاص آگاه کنید. لازم نیست هیچ لینکی به سایت شما وجود داشته باشد.
از امروز تصمیم بگیرید حداقل هفتهای یک بار برای اعضای سایت ایمیل بفرستید. اگر نمیدانید چه بفرستید از این چند ایده ایمیل که در مقاله گفته شده استفاده کنید!
برای آموزش ایمیل مارکتینگ به صورت حرفهای میتوانید در دوره ستارگان ایمیل مارکتینگ شرکت کنید.
گاهی در تبلیغ نویسی صفحه محصول لازم است به رقیبان بپردازیم؛ مثلا رقیبی کارش خوب نیست و با فریب سعی میکند مخاطبان ما را جذب کند. یک مثال ساده بزنیم. برخی از موبایلفروشها قیمت موبایلی را 50 هزار تومان کمتر از قیمت واقعی آن اعلام میکنند. وقتی درخواست خرید آن موبایل را دارید میگویند باید اپلیکیشنهای لازم را خودمان نصب کنیم، در غیر اینصورت موبایل را به شما نمیفروشیم! برای نصب اپلیکیشن هم 100 هزار تومان دریافت میکنند!
افراد زیادی هم در صنعت آموزش وجود دارند که یک محصول آموزشی میخرند؛ آن را چند بار مشاهده میکنند و بلافاصله محصولی با همان موضوع تولید میکنند و تبلیغ میکنند تا بفروشند. حالا فرض کنید محصول آموزشی شما را خریداری کردهاند و از مطالب آن، یک آموزش ساختهاند که کپی مطالب شما است.
سوال این است که چگونه در صفحه محصول خودمان با تبلیغ نویسی حرفهای مخاطبان را متقاعد کنیم کار ما بسیار بهتر و حرفهای تر است و کار رقیبان سوالبرانگیز است.
شاید تصمیم بگیریم موضوع را در صفحه محصول توضیح بدهیم و بگوییم برخی از رقیبان موبایلفروش ما فریبکار هستند و معیارهای اخلاقی را رعایت نمیکنند. یا برای برای مثال دوم بگوییم این مدرس جدید بسیار مبتدی و تازهکار است و مطالبش را از ما کپی کرده است. این روشها معمولا اوضاع را برای ما بدتر میکند. خیلی از مخاطبان فکر خواهند کرد که ما با این افراد مشکل شخصی داریم یا آنها واقعا قوی و مهم شدهاند که اینقدر نگران این موضوع هستیم. پس در تبلیغ نویسی حرفهای بهتر است هیچگاه بهطور مستقیم رقیبان را زیر سوال نبریم.
در ادامه مقاله روشی بسیار حرفهای را توضیح میدهیم تا ضعف رقیبان را برملا کنید بدون آنکه از آنها بدگویی کنید. همچنین به مخاطب نشان بدهید که واقعا به فکرش هستید و نمیخواهید در خریدهای خودش متحمل ضرر شود.
در تبلیغ نویسی پیشرفته روشی بسیار جالب و حرفهای وجود دارد که نامش کاشتن بذر تردید» در ذهن مخاطب است. در این روش بهجای گفتن هر نکته منفی درباره رقیبان، با پرسیدن سوالاتی تاملبرانگیز مخاطب را به فکر وا میداریم تا حقایقی برایش برملا شود که از آن اطلاع ندارد. سپس خودش به این نتیجه میرسد که کار رقیبان مشکل دارد و باید به خود شما مراجعه کند.
فرض کنید شما آموزش کسب ثروت میدهید و یکی از رقیبان شما جلوی یک اتومبیل گران چند میلیاردی فیلم تهیه میکند تا این ذهنیت را القا کند که خودش ثروتمند است. شما میتوانید در صفحه محصول خود بنویسید: آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا برخی از مدرسهای کسب ثروت همیشه جلوی ماشین میایستند و داخل اتومبیل نمینشینند تا آموزش بدهند!؟» شما با همین یک جمله بذر تردید را در ذهن مخاطب میکارید و مخاطب به چیزی فکر میکند که شاید تا به حال به آن توجه نکرده بود.
رقیب شما در حال تبلیغ و ثبتنام یک همایش بزرگ بازاریابی اینترنتی است و مطالبش را از شما برداشته و میخواهد با نام خودش ارائه کند. شما میبینید این رقیب گرامی در چند جای شهر بیلبورد اجاره کرده است. شما کافی است در صفحه محصول بازاریابی اینترنتی خود بنویسید: آیا عجیب نیست افرادی که ادعا میکنند به بازاریابی اینترنتی مسلط هستند چرا خودشان برای بازاریابی از بیلبورد استفاده میکنند!؟» همین یک جمله کافی است تا بسیاری از مخاطبان متوجه شوند اصل ماجرا چیست. شما در این جمله نه از خودتان تعریف کردهاید و نه به رقیب بیاحترامی کردهاید. فقط از موضوعی تعجب کردهاید.
رقیب شما عطرهای تقلبی میفروشد و آن را بهجای عطر اصل ارائه میدهد. برای شکست دادن شما، عطرها را با قیمت پایینتری ارائه میدهد و ادعا میکند عطرهایش اصل هستند. شما میتوانید به شوخی بنویسید: برخی از همکاران ما آنقدر به فکر مردم هستند که عطر 99 دلاری را تهیه میکنند و هزینه حمل آن را هم از خارج، خودشان به عهده میگیرند و آن عطر را با قیمت 700 هزار تومان میفرشند. اگر کارخانه خارجی سازنده از این همکار ما خرید کند کلی سود خواهد کرد!»
رقیب شما موبایل گلکسی نوت 9 را 300 هزار تومان ارزانتر از بقیه میفروشد. روش کارش این است که مداد اوریجینال را خارج میکند و یک مداد قلابی جای آن قرار میدهد. شما نمیتوانید وارد رقابت قیمت شوید. کافی است از روش کاشتن بذر تردید در علم تبلیغ نویسی استفاده کنید. فقط بگویید: برخی از همکاران قیمت موبایل را پایینتر از قیمت واقعی میفروشند و عجیب است که همیشه مداد اوریجینال همان گوشی را جداگانه دارند و با قیمت 800 هزار تومان میفروشند!»
پس دیدیم که اغلب بهتر است رقیبان را بهصورت مستقیم زیر سوال نبرید و از آنان بدگویی نگویید. از روش کاشتن بذر تردید استفاده کنید!
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت modiresabz
یکی از فعالیتهای مهمی که سایتهای بزرگ برای رشد کسبوکار خود انجام میدهند جمعآوری اطلاعات کاربران است. این اطلاعات میتواند نام و نام خانوادگی، موقعیت مکانی، ایمیل و شماره همراه افراد باشد. برای همین منظور ابزارهایی برای جمعآوری این اطلاعات وجود دارد. یکی از این ابزارها، سرویس قدرتمند میلرلایت است که با کمک آن میتوانیم ایمیلهای کاربران را به روشهای مختلفی ذخیره کرد؛ سپس برای آنها ایمیلهایی با گرافیک و چیدمان دلخواه ارسال کنیم.
یک سرویس قدرتمند برای ارسال انبوه ایمیل که میتوانید استراتژیهای ایمیل مارکتینگ (بازاریابی با ایمیل) را به سادهترین شکل اجرا کنید. این سرویس دارای بخشهای زیادی است که به شما این امکان را میدهد تا ایمیلهای خودکار، ایمیلهای زمانبندی شده و ایمیلهایی با ظاهر زیبا (با چیدمان دلخواه) برای کاربران ارسال کنید. همچنین میتوانید کاربران را در گروههای متعددی تقسیمبندی کنید تا ایمیلها را بهصورت هدفمند ارسال کنید.
مثلا اگر کاربری محصولی را خریداری کرد، یک ایمیل خودکار برایش ارسال شود که حاوی کوپن تخفیف 30 درصد باشد یا یک فایل دانلودی رایگان دارید و قصد دارید در ازای دریافت ایمیل، فایل مربوط را برای کاربر ارسال کنید. میلرلایت به سادهترین شکل این کار را برای شما انجام میدهد و هر زمان ایمیل کاربر در گروه مورد نظر اضافه شد، فایل مربوطه بهصورت خودکار ارسال میشود.
در میلرلایت میتوان هر نوع ایمیلی را چیدمان کرد. یعنی در ایمیلهای خود میتوانید به راحتی از تصاویر، ویدیو، انواع تیتر، متن با رنگهای متنوع، لینک، دکمه، تایمر، آی، نقشه گوگل، ویدیو، پستهای اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و… استفاده کنید. تمامی این امکانات به کمک جابجا کردن المانها توسط موس انجام میشود. پس نیازی به هیچ دانش کدنویسی ندارید و هر بخشی که میخواهید ایجاد کنید را با موس برمیدارید و در نقطه مورد نظر قرار میدهید.
البته ویرایشگر پیشرفته میلرلایت امکان نوشتن در حالت HTML را هم دارد و میتوانید یک قالب اختصاصی با ساختار HTML بسازید اما برای استفاده از ساختار HTML باید زبان HTML را بشناسید تا قالبهای ایمیل شما استاندارد باشند تا در صفحه نمایشها به درستی دیده شوند. حتی میتوانید یک ایمیل ساده که حاوی متن است را بسازید و ارسال کنید. بنابراین با استفاده از ویرایشگر میلرلایت هر نوع ایمیلی را میتوانید چیدمان کنید.
یک امکان بسیار عالی برای اینکه ایمیلهای دریافتی از سایت را در میلرلایت مدیریت کنید، ساخت انواع گروههای کاربری در دسته بندیهای متفاوت است. مثلا گروههای کاربران تازه عضو شده، گروه کاربرانی که خرید موفق داشتهاند، گروه کاربرانی که عضو خبرنامه شدهاند و هر گروه کاربری که مورد نظر شما است. سپس میتوانیم در تنظیمات سایت تعریف کنیم ایمیلهایی که دریافت میشود در کدامیک از گروهها قرار گیرند.
اضافه شدن ایمیلها به گروهها در حالتهای مختلفی میتواند انجام شود. هم میتواند بهصورت دستی توسط شخص اضافه شود و هم میتوان طوری تنظیم کرد که خودکار به گروهها اضافه شوند.
یکی از جذابترین و کاربردیترین بخشهای میلرلایت، بخش اتوماسیون است. با استفاده از این قابلیت، ایمیلهای خودکار، زمانبندیشده و هوشمند ارسال میشوند. مثلا تنظیم میکنیم هر زمان کاربری محصول شماره 1 را خریداری کرد، بعد از دو روز، یک ایمیل برایش ارسال شود و محصول شماره 2 را به کاربر پیشنهاد دهد.
حالتهای مختلفی که در بخش اتوماسیون میشود تعریف کرد:
گزارش تمامی ایمیلها در میلرلایت ثبت میشود و مدیریت سایت بهراحتی میتواند این گزارشها را مشاهده کند و مورد بررسی قرار دهد. نتایجی مانند درصد باز شدن ایمیلها، درصد کلیک شدن لینکهای داخل ایمیل، تعداد افرادی که لغو اشتراک کردهاند، شناسایی موقعیت مکانی افراد و… . بنابراین با مشاهده آماری که میلرلایت به شما میدهد میتوانید با چند آزمون و خطا، ایمیلها را طوری بسازید تا بیشترین بازدید و نرخ تبدیل را در ایمیل مارکتینگ داشته باشند.
تمامی موارد بالا بخشی از امکانات میلرلایت است؛ اما این قابلیتها زمانی کار خواهند کرد که سایت شما با سرویس میلرلایت ارتباط داشته باشد و به هم متصل باشند تا بتوانند به درخواستهای یکدیگر پاسخ صحیح دهند. اتصال میلرلایت به سایت توسط کلیدی که به آن API میگویند انجام میشود. API یک کد، شامل اعداد و حروف است. زمانی که در میلرلایت یک حساب کاربری میسازید، یک API اختصاصی برای شما ساخته میشود. این همان کلید و مجوز اتصال میلرلایت به سایت است که در ادامه توضیح دادهایم که چطور باید از کلید API استفاده کرد.
میلرلایت، پلنهای مختلفی برای ارائه خدمات خودش دارد که اولین پلن آن پلن رایگان 1-1000 عضو است. یعنی میتوانید از خدمات میلرلایت تا 1000 عضو را بهصورت رایگان استفاده کنید و اگر تعداد اعضای شما بیشتر از 1000 باشد از پلنهای پولی این سرویس میبایست استفاده کنید.
پاسخ این سؤال خیر است. چندی پیش، یک شرکت ایرانی بهعنوان نماینده میلرلایت در ایران فعالیت میکرد و کاربران میتوانستند واریزهای ریالی را برای نماینده ایرانی انجام دهند. در حال حاضر شرکتی که نماینده میلرلایت بود به فعالیتش خاتمه داده است و این بدین مفهوم نیست که میلرلایت دیگر به کاربران ایرانی خدمات نمیدهد. فقط برای خرید پلنها و تمدید پلنهای خریداری شده باید واریز دلاری انجام دهید.
همانطور که اشاره کردیم، برای اتصال میلرلایت به سایت نیاز به کلید API داریم. پس ابتدا به حساب کاربری خود در میلرلایت میرویم تا کلید API را یادداشت کنیم. سپس همانند تصویر، وارد بخش Integrations شوید.
سپس دکمه Use» را کلیک کنید. همانند تصویر زیر
کلید API را مشاهده میکنید. کلید API را کپی کنید.
تا اینجا کلید API را از میلرلایت دریافت کردیم. حال باید کلید API را در سایت قرار دهیم. اما سایت ما باید بخشی که بشود کلید API را در آن قرار داد، داشته باشد. برای این منظور از افزونه هماهنگساز وردپرس و میلرلایت» استفاده میکنیم. توجه داشته باشید این افزونه رایگان نیست و باید آن را خریداری کنید. افزونه معرفی شده را میتوانید از سایت ژاکت تهیه کنید. پس از نصب افزونه و فعالسازی آن، در تنظیمات مربوط به افزونه، بخشی وجود دارد که میتوانید کلید API را قرار دهید. پس از قرار دادن کلید API، دکمه ذخیره» را کلیک کنید. اگر تمامی کارها را درست انجام دهید، اتصال برقرار میشود. همانند تصویر زیر:
زمانی که اتصال سایت و میلرلایت برقرار شد، میتوانید تنظیمات دیگر را هم مطابق با استراتژی خودتان انجام دهید. مثلا میتوانید تنظیم کنید اگر کاربران محصول A را خریداری کردند، ایمیلشان در چه گروهی اضافه شود.
افزونه هماهنگساز وردپرس و میلرلایت» سازگاری کاملی با فرمساز گرویتی دارد و در بخش پیکربندی GravityForms میتوانید طوری تنظیم کنید وقتی کاربری فرمی ارسال میکنید، ایمیلش در چه گروهی اضافه شود. بنابراین ایمیلهای کاربران را به اشکال مختلف به گروههایی که در میلرلایت ساختیم اضافه میکنیم و در نهایت کمپینها در میلرلایت اجرا میشوند.
نویسنده: محمدرضا عابدینی - تیم تحریریه مدیرسبز
منبع: سایت modiresabz.com
بازاریابی عصبی در دنیا مورد استقبال فراوانی قرار گرفته است. neuromarketing بازاریابی است که با توجه به عملکرد مغز و سیستم اعصاب بدن طراحی شده است. شرکتهای بزرگ بودجههای زیادی برای تحقیقات بازاریابی و طراحی سیستمهای نظرسنجی اختصاص میدهند. سپس بر مبنای اطلاعات ارائه شده توسط مخاطبان، اقدام به طراحی و ساخت محصولات جدید میکنند. سپس اتفاق بسیار عجیبی میافتد. همان افرادی که خودشان در نظرسنجی معیارهای یک محصول ایدهآل را تعریف کردهاند، حاضر به خرید محصول نیستند. آقای مالکولم گلادول در کتاب معروفش با نام نقطه واژگونی» به این پدیده میپردازد. او توضیح میدهد که افراد مختلف هنگام ورود به کافیشاپ در نظرسنجی شرکت کردند که قهوه مورد علاقهشان چه قهوهای است. اغلب افرادی که در نظرسنجی اعلام کرده بودند به قهوه تلخ و غلیظ علاقه دارند، بعد از چند دقیقه در همان کافیشاپ قهوه خود را کاملا شیرین میکردند. بنابراین همیشه نمیتوان به گفتههای مشتریان اعتماد کرد. گاهی آنها در مورد محصول نظراتی میدهند که با خریدهای خودشان تناقض دارد.
همین موضوع ساده با توجه به ساختار مغز چگونه توضیح داده میشود؟ مغز سه بخش اساسی دارد که مغز جدید، مغز میانی و مغز قدیم نام دارند. مغز جدید معمولا انجام کارهای تحلیلی و پیچیده را بر عهده دارد. تصمیمات منطقی، آموزش و کارهای ارادی ما با این فرماندهی این بخش مغز انجام میشود.
مغز میانی بیشتر با موارد احساسی و همچنین حافظه درگیر است. مغز قدیم عهدهدار فعالیتهای اصلی ما برای بقا است؛ مثلا وقتی گرسنه میشویم مغز قدیم دستور میدهد که به این مورد رسیدگی شود. همچنین فعالیتهای مانند تنفس و … که برای ادامه حیات ضروری هستند توسط این بخش مغز مدیریت میشوند.
نکته بسیار جالب آن است که اغلب تصمیمات غیرارادی و پایهای توسط مغز قدیم گرفته میشود. در علم بازاریابی عصبی دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که اغلب تصمیمات خرید نیز توسط همین بخش مغز یعنی مغز قدیم انجام میشود. پس اگر با عملکرد مغز قدیم بیشتر آشنا شویم میتوانیم عملیات بازاریابی را طراحی کنیم که تاثیرگذارتر باشد.
حال به این سوال برگردیم که چرا اغلب افرادی که ادعا میکنند قهوه تلخ و غلیظ دوست دارند، قهوه شیرین میخورند؟ دلیل آن است که وقتی مورد سوال قرار میگیریم معمولا از مغز جدید خود برای پاسخگویی استفاده میکنیم و سعی میکنیم بهترین و منطقیترین جواب ممکن را ارائه دهیم؛ ولی وقتی در شرایط واقعی میخواهیم قهوه بخوریم، مغز قدیم تاثیر بیشتری بر عملکرد ما دارد!
اگر مشتریان نیازهای واقعی خود را بر زبان نمیآورند و همواره نمیتوان به گفتههای آنان اعتماد کرد، پس راهحل چیست؟ در سالهای اخیر دستگاههایی با نام fMRI ساخته شده که انواع کوچک و قابل حملی دارد که بر سر انسان نصب میشود و میتواند از مغز انسان عکس بگیرد. این دستگاه دریچهای را برای ورود به مغز انسان باز کردند. دانشمندان و بازاریابان میتوانند با بررسی عکسهای مغر فردی که مثلا در حال تصمیمگیری خرید است به دیدگاه موثقتر و جدیدتری دست یابند.
اگر خیلی ساده بخواهیم نحوه کار این دستگاهها را درک کنیم، کافی است بدانیم که وقتی قسمت خاصی از مغز تحریک میشود، معمولا خون با اکسیژن بیشتر به آن بخش مغز منتقل میشود. بنابراین دستگاههای fMRI با عکسی که از مغز تهیه میکنند، میتوانند نقاط تحریک شده را مشخص کنند.
بررسی الگوهای مختلف مغز حین انجام فعالیتهای مختلف ما را به نتایج جالب و جدیدی سوق میدهد؛ مثلا از مغز افراد مختلف در حال پرداخت پول در فروشگاه عکس گرفته شده و الگوی به دست آمده با الگوهای دیگر مقایسه شده و نتیجه این بود که الگوی به دست آمده شباهت زیادی با عکس مغز وقتی که بدن در حال تحمل درد است دارد! بنابراین از این آزمایش به نتیجه بسیار جالبی میرسیم. فرد وقتی پول پرداخت میکند، در مغز، بخش درد تحریک میشود و پرداخت پول برای مشتری معمولا دردناک است حتی اگر مشتری این موضوع را بر زبان نیاورد!
بنابراین با انجام آزمایشات مختلف و فراوان به اطلاعاتی دست مییابیم که میتواند در بازاریابی و فروش بهتر محصولات و خدمات به ما کمک کند.
همانطور که گفته شد اغلب تصمیمات خرید ما با مغز قدیم انجام میشود. پس بسیار مهم است که با عملکرد این بخش مغز بهتر آشنا شویم. هر بخش از سه بخش اصلی مغز بر بخشهای دیگر تاثیرگذار است.
اغلب تصمیمات ما به صورت احساسی گرفته میشوند و سپس با منطق توجیه میشوند. این جمله کلیشهای در اغلب کتابهای بازاریابی موجود است. موضوع مهمتر آن است که احساسات ما تحت تاثیر چه مواردی هستند؟ یک عامل مهم و تاثیرگذار اطلاعاتی است که توسط حواس پنجگانه ما وارد مغز میشود. شرکتهای موفق سعی میکنند حواس مختلف شخص را در محصول و همینطور در بازاریابی خود لحاظ کنند؛ مثلا شرکت اپل حتی بر بستهبندی محصولات خود کار میکند تا بازکردن بسته محصول احساس خوشایندی بر مخاطب بگذارد؛ مثلا صدای باز شدن جعبه صدایی دلپذیر باشد. آزمایشات مختلفی در فروشگاهها انجام شده و نتایج نشان میدهند که پخش یک موسیقی خاص بر تصمیمات خرید مشتریان تاثیر میگذارد حتی رایحههای مختلف باعث افزایش یا کاهش فروش میشوند؛ مثلا در یک لباسفروشی استفاده از بوی وانیل باعث دو برابر شدن فروش ماهانه شد! البته میتوان به طور مفصل درباره دلیل این امر صحبت کرد ولی اگر خیلی خلاصه بگوییم: هر عاملی که باعث ایجاد احساس بهتری در ما شود میتواند فرایند تصمیمگیری خرید را سادهتر کند و باعث شود فرد راحتتر تصمیم خود را بگیرد.
دو عامل بسیار پایهای و مهم در تصمیمات ما کسب لذت و دوری از درد است. آفریدگار ما، بدن را طوری خلق کرده تا از آسیبهای مختلف محافظت شود؛ مثلا وقتی دنداندرد داریم، مغز قدیم یک وقفه به تمامی تصمیمات ما وارد میکند و ما را مجبور میکند که برای دوری از این درد اقدام کنیم. همینطور معمولا ما به دنبال لذت و آسایش هستیم. اگر اینطور نبود، غذاهای خوشمزه، کولرهای گازی، اتومبیلهای گرانقیمت و … هیچ فروشی نداشتند؛ بنابراین در فروش و بازاریابی بسیاری از محصولات پرداختن به موارد و دلایل منطقی کافی نیست و باید به مخاطب نشان دهیم محصولات و خدمات ما چگونه آنها را از ناراحتی و درد محافظت میکند و به کسب آسایش و لذت بیشتر کمک میکند. برایان تریسی در کتاب جدید خود قورباغه را ببوس!» که حدود دو ماه پیش چاپ شده میگوید: انگیزاننده دوری از درد و آسیب، 2.5 برابر قدرتمندتر از انگیزاننده کسب لذت است.
65 درصد تمامی اطلاعاتی که به مغز منتقل میشوند از طریق بینایی است. تصاویر در بازاریابی اهمیت فراوانی دارند. ما معمولا در بازاریابی فقط بر واژگان تاکید میکنیم. واژگان با مغز جدید تحلیل میشوند ولی تصوایر با مغز قدیم؛ بنابراین شاید ما در یک جلسه ساعتها صحبت کنیم تا فروشی را انجام دهیم و شخص مقابل با دقت به حرفهای ما توجه نکند و نتوانیم مذاکره را به نتیجه برسانیم ولی اگر از تصویر مناسبی استفاده کنیم و آن را با مطالب خود همراه کنیم، معمولا تاثیرگذاری بسیار بیشتر میشود؛ چون تصاویر میتوانند توجه مغز قدیم را به خود جلب کنند.
بسیاری از مدیران فکر میکنند راهکارهای بازاریابی عصبی فقط برای برندهای بزرگ با بودجههای زیاد قابل اجرا هستند؛ ولی اغلب ایدهها به راحتی در کسبوکارهای کوچک هم قابل اجرا هستند. در این مقاله با عملکرد مغز تا حدودی آشنا شدیم. برای آموزش بیشتر در این زمینه میتوانید کتاب بازاریابی عصبی را مطالعه کنید.
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت modiresabz.com
بازاریابی عصبی به طراحی محصولات بهتر کمک میکند. در طراحی محصولات چه نکاتی را لحاظ کنیم تا بیشتر مورد استقبال قرار گیرد؟ اولین نکته آن است که تا جای ممکن از دام جدید و متفاوت بودن بپرهیزید! نوآوری باید بسیار متعادل و به اندازه به کار گرفته شود!
مغز طوری ساخته شده که بلافاصله نسبت به محصولات عجیب و نامرسوم واکنش نشان میدهد و از این موارد استقبال میکند. بسیاری از تحقیقات بازار» درباره محصولات جدید به همین دلیل شکست میخورد.
اگر میخواهید نوشابه گازدار جدیدی با طعم شکلات تولید کنید شاید نتایج تحقیقات بازار نشان دهد که این محصول به شدت جذاب و مورد توجه است.ولی مشتری فقط یک بار برای جدید بودن این محصول حاضر است آن را بیازماید. این موضوع نشان نمیدهد که او خریدار همیشگی این نوشابه خواهد بود.
در ایران شرکتهای تولیدکننده خوراکی بارها این موضوع را آزمودهاند. یکی از این شرکتها با تقلید از یک مدل خارجی، بستنی تند با طعم فلفل تولید کرد. این بستنی به خاطر جدید بودن مورد استقبال زیادی قرار گرفت، ولی این ذوق و شوق اولیه به سرعت از بین رفت. افراد بعد از آزمودن یک محصول جدید اگر رضایت خارقالعادهای از آن نداشته باشند، پس از مدت کوتاهی خرید محصول جدید را متوقف کرده و به عادتهای قبلی خود برمیگردند.
درست است که جدید بودن باعث جلب توجه میشود، ولی آشنا بودن محصول باعث احساس آرامش و راحتی میشود. اغلب مشتریان دوست دارند همواره همان محصولات آشنا و قدیمی را تهیه کنند. البته هر محصول جدید و متفاوتی میتواند در بازار به موفقیتهای بزرگ برسد، ولی این کار معمولا توسط کسبوکارهای کوچک قابل انجام نیست.
برندهای بزرگ با برنامهریزی و برندسازی طولانی مدت میتوانند به تدریج سلیقه مخاطبان را تغییر دهند و محصولی جدید و متفاوت را به مرور زمان تبدیل به محصولی آشنا سازند.
تحقیقات جالبی که اثر گُلدی لاک» نام گرفته مشخص میکند که نوآوری چه نقشی در سه پارامتر اصلی موفقیت محصول دارد. این سه پارامتر جلب توجه، یادآوری و علاقه» هستند. محصولاتی که بسیار نوآورانه هستند شاید در جلب توجه موفق باشند، ولی در تثبیت محصول در ذهن و ایجاد علاقه خیلی موفق نیستند. محصولاتی که نوآوری بسیار کمی دارند نیز موفق نمیشوند؛ زیرا در جلب توجه شکست میخورند.
بنابراین نوآوری متعادل و به اندازه در موفقیت محصولات نقشی کلیدی دارد. محصولات ما نباید آنقدر متفاوت باشد که نتوان به محصولات موجود ربط داد. همچنین نباید آنقدر تکراری و مشابه محصولات موجود باشد که هیچ توجهی را به خود جلب نکند.
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت modiresabz.com
قیمتگذاری و اعلام قیمت به مشتری موضوع بسیار حساسی است. اگر در این زمینه حرفهایتر شویم سودآوری کسبوکارمان افزایش مییابد. در این مقاله به ارائه چند نکته میپردازیم که نتیجه تحقیقات بازاریابی عصبی است.
وقتی به مشتری قیمتی را اعلام میکنیم باید بلافاصله آن را توجیه کنیم. اگر قیمت ما بیشتر از قیمت مرسوم است یا حتی کمتر است، توجیه قیمت باعث افزایش فروش میشود. توجیه قیمت حس خوبی در مشتری ایجاد میکند و همین حس میتواند احتمال خرید را افزایش دهد.
فرض کنید به یک عطرفروشی مراجعه میکنید و عطری را انتخاب میکنید، سپس فروشنده قیمتی را اعلام میکند که بیشتر از توقع شما است. او بلافاصله اضافه میکند: این عطر از اسانس خاصی گرفته شده که بسیار کمیاب است و مربوط به یک گیاه خاص است که سالها به عنوان داروی گیاهی استفاده میشد و پادشاهان هزاران سال پیش برای داشتن حس آرامش از این گیاه استفاده میکردند.
با اینکه این توضیحات دلیل منطقی مستحکمی برای قیمت بالای عطر اراده نمیدهد ولی احساس خوبی را ایجاد میکند که با خرید این عطر میتوانیم خاص باشیم.
اگر محصولی که میفروشیم ارزانتر از قیمتهای رایج باشد باز به توجیه قیمت نیاز داریم. اگر یک لپتاپ مناسب را با قیمت 5 میلیون تومان میفروشیم، همین قیمت پایین میتواند شک و تردید ایجاد کند و این ذهنیت را منتقل کند که مشکلی وجود دارد یا کیفیت آن پایین است؛ ولی اگر خریدار ببیند در حال تخلیه و بستن فروشگاه و تغییر شغل هستیم این قیمت پایین به نحوی قابل توجیه است.
شرکت دل گاهی لپتاپهای خود را با قیمتی بسیار ارزان به فروش میرساند. هرگاه چنین فروش ویژهای برگزار میشود دلیل آن اعلام میشود؛ مثلا گفته میشود که شرکت محصول جدیدی تولید کرده است و انبارها مملو از نمونه قبلی است و برای تخلیه سریع انبار و جایگزینی نمونه جدید، لپتاپ قبلی با قیمت بسیار ارزان فروخته میشود.
در یک بیمارستان افرادی که سردرد داشتند را به دو گروه تقسیم کردند و به هر دو گروه همان قرص مُسَکن مشابه را دادند. به گروه اول گفته شد که این مسکن بسیار جدید و گرانقیمت است و قیمت هر 2.5 دلار است و تاکید کردند که اگر قرص روی زمین بیفتد دیگر نمیتوانند قرص جایگزین به آنها بدهند.
به گروه دوم گفته شد این قرص خیلی ارزان است و هر چند تا که بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد. 85 درصد افراد گروه اول اعلام کردند که سردردشان خوب شده است؛ ولی فقط 61 درصد افراد گروه دوم چنین نظری داشتند!
بنابراین وقتی مشتری محصولات یا خدمات ما را گرانقیمت و ارزشمند بداند حس بهتری نسبت به آن خواهد داشت. مدتی پیش برای تهیه یک میکروفن یقهای به بازار مراجعه کردم و قیمت محصول بسیار ارزانتر از عددی بود که تصور میکردم. پیشفرض من آن بود که میکروفنی با این قیمت کیفیت خوبی نخواهد داشت. دنبال میکروفنهای گرانتر بودم که پیدا نشد. وقتی برگشتم و کیفیت میکروفن را آزمایش کردم بسیار خوب و قابلقبول بود، ولی چون قیمت پایینی داشت در لحظه خرید حس خوبی ایجاد نمیکرد.
پیشفرض اغلب فروشندگان آن است که مشتری همواره به دنبال پایینترین قیمت ممکن است ولی این موضوع همیشه درست نیست. البته افرادی وجود دارند که معیار خرید آنها فقط قیمت پایین باشد ولی چنین مشتریانی معمولا برای مدتی طولانی از ما خرید نخواهند کرد چون دیر یا زود فروشنده دیگری را خواهند یافت که کمی ارزانتر از ما میفروشد. مشتریانی که تنها دلیل خریدشان از ما قیمت ارزان است معمولا مشتریان سودآوری نیستند و باعث رشد کسبوکارمان نخواهند شد.
فقط موارد ملموس و تصویری توسط مغز قدیم جذب میشود. یکی از بهترین روشهای ملموس توجیه قیمت آن است که خرید مشتری را با خریدی مقایسه کنیم که او به راحتی و بدون نگرانی آن را انجام میدهد. گاهی میتوانیم قیمت محصول را با پول قبض تلفن، هزینه تاکسی، پول یک پیتزا و … مقایسه کنیم. نکته مهم آن است که مبلغ را با موردی مقایسه کنیم که مشتری به راحتی برای آن پول میپردازد؛ مثلا اغلب جوانان به پیتزا علاقه دارند و گاهی پیتزا میخورند. حال اگر بخواهیم یک کتاب به آنها بفروشیم کافی است مبلغ کتاب را با پول یک پیتزا مقایسه کنیم.
پروفسور دانیل کانمَن آزمایشی انجام داد و از شرکتکنندگان پرسید: چند درصد کشورهای آفریقایی عضو سازمان ملل هستند؟ نکته این آزمایش چه بود؟ از گروه اول پرسیده شد: آیا فکر میکنید پاسخ بیش از 10 درصد است یا کمتر از آن؟ میانگین پاسخها 25 درصد بود. از گروه دوم پرسیده شد: آیا فکر میکنید پاسخ بیش از 65 درصد است یا کمتر از آن؟ میانگین پاسخها 45 درصد بود. همانطور که احتمالا حدس زدید اعداد اعلامشده نزدیک به عدد مرجع اعلامشده در سوال بود.
اگر بخواهید برای گوشی آیفون خود یک قاب بخرید مبلغ 200 هزار تومان شاید بسیار زیاد و ناعادلانه به نظر برسد ولی اگر در حال خرید گوشی آیفون 10 میلیون تومانی هستید، قیمت 200 هزار تومان برای قاب میتواند بسیار ارزان به نظر برسد.
اغلب فروشهای بزرگ با مذاکره به نتیجه میرسد و مذاکرهکنندگان حرفهای قیمت مرجع اولیهای را اعلام میکنند تا در ذهن مشتری نقش ببندد.
قبل از ارائه قیمت اصلی محصول به اعداد و ارقام بزرگتری اشاره کنید؛ مثلا نشان دهید که این خرید چقدر میتواند باعث صرفهجویی شود. فرض کنید میخواهید یک چاپگر بفروشید. اگر قبل از گفتن قیمت بتوانید نشان دهید که این چاپگر باعث یک میلیون تومان صرفهجویی در سال میشود، قیمت 800 هزار تومان بسیار ارزان و مناسب جلوه میکند.
آیا حاضرید برای بیمه عمر و سرمایهگذاری 200 هزار تومان در سال بپردازید؟ بگذارید پیشنهاد را کمی تغییر دهیم. حاضرید روزی کمتر از 1000 تومان بپردازید، یعنی پول یک بربری در روز؟ پیشنهاد دوم برای خیلی از افراد بسیار ارزان و مناسب جلوه میکند، در صورتی که پیشنهاد اول شاید گرانتر به نظر برسد. برداشت مردم از قیمت بسیار اهمیت دارد. ما به عنوان بازاریاب باید بتوانیم مناسبترین پیشنهاد قیمت را ارائه دهیم که برای مشتری کاملا ملموس است و مناسب به نظر میرسد.
آیا همیشه بهتر است قیمت را به بازههای زمانی کوچکتر تقسیم کرده و سپس اعلام کنیم؟ پاسخ منفی است. گاهی وقتی به کسبوکارها خدماتی میفروشیم که به صورت اشتراک یا عضویت است بهتر است قیمت بزرگتری را اعلام کنیم و تاکید کنیم که مثلا تا یک سال میتوانند از این خدمات استفاده کنند. برای اغلب مدیران لذتبخش نیست که زیر تعهد پرداخت ماهیانه بروند؛ مثلا فرض کنید سیستم فکس اینترنتی میفروشید. اگر بگویید ماهی فقط 50 هزار تومان بپردازید شاید خیلی از مدیران استقبال نکنند چون تعهد ماهانه ایجاد میکند؛ ولی کافی است بگویید 600 هزار تومان بپردازید و یک سال از خدمات ما استفاده کنید و در صورت رضایت آن را برای یک سال دیگر تمدید کنید.
در قیمتگذاری محصولات از قیمتهای دقیق استفاده کنید. هیچگاه قیمت محصولی را 20 هزار تومان قرار ندهید و تا آنجا که ممکن است به هیچ وجه تخفیف ندهید. همین قیمتهای دقیق معمولا باعث میشود توقع تخفیف کمتر شود. این موضوع را در سایت مدیرسبز آزمایش کردیم. وقتی قیمت یک سیدی آموزشی 15.000 تومان است، افرادی برای خرید محصول تماس تلفنی میگیرند توقع تخفیفی بسیار زیادی دارند. آنها حتی درخواست 3000 تومان تخفیف میکنند؛ ولی وقتی قیمت همان محصول را به 14800 تومان کاهش میدهیم توقع تخفیف بسیار کمتر میشود. افراد شجاع گاهی درخواست 800 تومان تخفیف میدهند.
آیا توجه کردید که قیمت محصول را 200 تومان کاهش دادیم و بر خلاف تصور سود بیشتر شد؟ تخفیفهای بیمورد یکی از بزرگترین هزینهها هستند و با کاهش این مورد میتوانید سود بیشتری کسب کنید.
قیمتهای دقیق همچنین حس بهتری به مشتری انتقال میدهد. قیمتهای غیر دقیق مانند 50 هزار تومان این ذهنیت را ایجاد میکند که برای قیمتگذاری هیچ محاسبه دقیقی انجام نشده و فروشنده سود بسیار زیادی میبرد.
فرمول مشخصی برای خود تعریف کنید و قیمتگذاری را با آن فرمول انجام دهید تا هرگاه مشتری دلیل آن قیمت خاص را پرسید بتوانید برایش توضیح قانعکنندهای ارائه دهید.
آزمایش جالبی در سایت مدیرسبز انجام دادهایم که مربوط به نوشتن قیمت محصولات در صفحه محصول است. قیمت محصولات در ایران اغلب چندین صفر دارد؛ مثلا قیمت یک کتاب 90000 ریال است. وقتی قیمتها را از ریال به تومان تبدیل میکنیم استقبال و خرید بیشتر میشود! همچنین وقتی به جای 9000 تومان مینویسیم 9 هزار تومان» باز فروش بیشتر میشود. وقتی میخواهید قیمت محصولی را به نمایش بگذارید از حداقل صفر ممکن استفاده کنید. وقتی میخواهید هدیهای به محصول اضافه کنید صفرها را بنویسید؛ مثلا بنویسید ثبتنام کنندگان این همایش یک کتاب جدید به مبلغ 90000 ریال هدیه میگیرند. همچنین در نشان دادن هزینههایی که شما میپردازید از صفر استفاده کنید؛ مثلا بنویسید: هزینه پست این کتاب 30000 ریال است که توسط ما پرداخته میشود!
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت modiresabz.com
علمی است که به عملکرد مغز و ارتباط آن با تصمیمهای خرید میپردازد. بسیاری بازاریابی عصبی را فقط موضوعی جذاب و تئوری میدانند. حدود یک سال است که به طور جدی ایدههای بازاریابی عصبی را در دنیای وب اجرا میکنم و نتایج ملموس آن را به چشم میبینم. مطالب این مقاله نکاتی از روشهای مطرحشده در کارگاهی است که چندین بار برای صاحبان سایت برگزار کردهام.
طبق آزمایشات neuromarketing وقتی افراد ابتدا با درخواست بسیار منطقی و کوچکی از طرف ما مواجه میشوند، احتمال قبول درخواست بعدی افزایش مییابد! شما میتوانید به راحتی این مورد را در دنیای واقعی بیازمایید. کافی است به یک مکان پرتردد بروید و از افراد در حال عبور آدرسی را بپرسید. سعی کنید آدرس طولانی و پیچیده باشد. بسیاری با دیدن آدرس طولانی ترجیح میدهند با یک معذرتخواهی از کمک به شما طفره بروند. این آزمایش را کمی تغییر دهید. از افراد بپرسید: ببخشید ساعت چند است؟» سپس بلافاصله پس از آنکه پاسخ این درخواست کوچک را دادند درخواست اصلی خود را مطرح کنید و از آنها بخواهید در پیدا کردن آدرس به شما کمک کنند. نکته جالبی که خواهید دید آن است که اغلب افرادی که حاضر میشوند زمان کنونی را به شما بگویند در پیدا کردن آدرس نیز به شما کمک خواهند کرد!
حال چگونه میتوانیم از این ایده ساده در دنیای وب استفاده کنیم؟ همانطور که میدانید یکی از کلیدیترین کارهای وبسایت ترغیب افراد به ثبتنام در سایت است. شاید برای ثبتنام در سایت مایل هستید اطلاعات زیادی از بازدیدکننده دریافت کنید. کافی است این کار را در دو مرحله انجام دهید. در فرم ثبتنام کمترین اطلاعات ممکن را دریافت کنید؛ مثلا میتوانید فقط نام، آدرس ایمیل و رمز را دریافت کنید. سپس وقتی این اطلاعات تکمیل شد بازدیدکننده را به صفحه دیگری هدایت کنید که از او تشکر میکند و توضیح میدهد ثبتنام با موفقیت انجام شد. سپس در همان صفحه از او بخواهید برای کمک به شما چند مشخصه دیگر مانند شهر، شغل، تحصیلات و … را وارد کند. اغلب مردم به راحتی این کار را انجام میدهند؛ ولی اگر تمام اطلاعات را در اولین فرم درخواست کنید، عده قابل توجهی از ثبتنام منصرف میشوند. بسیاری از سایتهای معروف و پر مخاطب دنیا و همینطور رسانههای اجتماعی از این روش استفاده میکنند.
همینطور برای افزایش فروش محصولات سایت کافی است از اعضا درخواست کوچک و معقولی داشته باشید؛ مثلا ایمیلی به اعضا بفرستید و از آنها بخواهید یک کاتالوگ یا بروشور رایگان دانلود کنند. سپس چند روز بعد درخواست بزرگتر یا درخواست خرید را مطرح کنید. تعداد خریدها افزایش خواهد یافت. حالت ایدهآل آن است که چندین درخواست کوچک متوالی داشته باشید و سپس درخواست اصلی را مطرح کنید.
این ایده در نهایت سادگی بسیار کاربردی و قدرتمند است و تا به حال از این روش برای فروش هزاران کتاب و محصول آموزشی استفاده کردهام و نتایج آن را دیدهام.
اغلب دارندگان سایت در انتخاب عکس برای صفحات سایت بسیار سطحی عمل میکنند. انتخاب عکسهای مناسب برای سایت تاثیر زیادی بر مخاطب میگذارد. بازدیدکننده با دیدن چند عکس تصمیم میگیرد که آیا سایت قابل اعتماد است یا خیر؟ آیا میتوان آنقدر اعتماد کرد که خرید انجام داد؟ حتما برای شما هم پیش آمده که به سایتی مراجعه میکنید و احساس میکنید سایت جعلی است یا نمیتوان به آن اعتماد کرد. حتی شاید دلیل آن را نتوانید برای دوستتان توضیح دهید.
مغز به سه بخش مهم تقسیم میشود. مغز قدیم بخشی است که تصمیمگیریهای بقا را میگیرد؛ مثلا باعث میشود همیشه نفس بکشیم و این موضوع فراموش نشود! تشابه» بلافاصله مغز قدیم را به خود جلب میکند. فرض کنید در خیابانی در حال قدم زدن هستید و کاملا در افکار خود غرق هستید. اگر از روبهرو فردی عبور کند که بسیار شبیه شما است بلافاصله توجه شما جلب میشود و مغز دستوری صادر میکند که این مورد خاص نیاز به توجه دارد.
مهمترین موضوعی که باید در انتخاب عکسهای سایت رعایت شود، تشابه» است. در انتخاب عکسها وسواس بیشتری به خرج بدهید. بدترین گزینه ممکن یک جستوجوی ساده در گوگل و انتخاب چند عکس خارجی است که هیچ تشابهی به شرایط واقعی بازدیدکننده ندارد. فرض کنید همایشی درباره موفقیت در کسبوکار برگزار میکنید. اگر عکسی که استفاده میکنید عکس یک مدیر با موهایی قهوهای با کت و شلوار خاکستری و کراوات قرمز باشد که به هوا پریده و در آن لحظه از او عکس گرفته شده، لطمه بزرگی به موفقیت کارتان وارد میکنید. یک مدیر ایرانی با نگاه کردن این عکس هیچ تشابهی احساس نمیکند. بلافاصله این ذهنیت ایجاد میشود که این سایت و این همایش جعلی است و به نوعی کپی سایت یا همایش دیگری است.
اگر تشابه وجود نداشته باشد، جلب توجه بسیار کمتر است. اگر به جای این عکس، از تصویر یک مدیر ایرانی در شرکتش استفاده کنیم، عکسی که بسیار شبیه به شرایط واقعی بازدیدکننده سایت است، احتمال ایجاد ارتباط بسیار بیشتر است.
اغلب سایتها وقتی درباره محل کار صحبت میکنند از عکسی استفاده میکنند یک دفتر کار رویایی در طبقه صدم یک برج است که منظره تمام شهر از آنجا دیده میشود و از مبلمان و تجهیزاتی استفاده شده که هیچ تشابهی به شرایط واقعی بازدیدکنندگان ندارد. فکر میکنید چند درصد از خوانندگان همین مقاله چنین دفتری دارند؟ و آیا با چنین عکسی ارتباط برقرار میکنند؟ فرض کنید کار سایتی که از این عکس استفاده کرده مبلمان و دکوراسیون اداری است. آیا به چنین سایتی اعتماد میکنید؟ یا شاید احساس کنید این سایت به نوعی جعلی و غیرواقعی است؟
بنابراین اگر خلاصه بگوییم در سایت از عکسهایی استفاده کنید که با شرایط واقعی بازدیدکننده تشابه دارد و تا حد امکان از عکسهای خارجی استفاده نکنید. عکسی که با دوربین خودتان و با کیفیتی معمولی تهیه شده باشد بسیار ارزشمندتر از عکسی غیر واقعی و باکیفیت است!
دلیل بسیاری از تصمیمات و کارهای ما تایید دیگران است. اگر به دو رستوران کنار هم مراجعه کنید و ببینید اولی بسیار معمولیتر و کوچکتر است و پر از مشتری است و رستوران کناری بسیار تمیزتر و مناسبتر ولی خالی از میهمان است، اگر فرد بسیار شجاعی نباشید به رستوران اول مراجعه میکنید.
ما اغلب دوست داریم خریدهایی را انجام دهیم که مورد تایید دیگران و به خصوص اطرافیان باشد. فرض کنید میخواهید از سالن مترو خارج شوید و اولین بار است که آنجا قرار گرفتهاید. آیا بیشتر به تابلوها توجه میکنید یا سیل جمعیتی که با سرعت به سمت مشخصی حرکت میکنند؟ ما هیچگاه دوست نداریم تنها خریدار یک محصول باشیم. تصمیمات خرید ما به شدت متاثر از دیدگاههای دیگران است. اغلب کسانی که گوشی آیفون میخرند به هیچ وجه به امکانات فنی آن گوشی نیازمند نیستند، بلکه میخواهند مورد تایید جمع باشند. اگر به همین افراد یک گوشی بینام و نشان پیشنهاد شود که دقیقا همان کیفیت و امکانات را داشته باشد و قیمتی بسیار مناسبتر داشته باشد، بعید است قبول کنند.
حال چگونه از این ایده در وبسایت استفاده کنیم؟ سعی کنیم در وبسایت خود نشان دهیم که افراد دیگری وجود دارند که قبلا به این سایت مراجعه کردهاند و حتی خرید کردهاند. فرض کنید به یک سایت آموزش گیتار مراجعه میکنید و یک فایل رایگان میبینید که بیش از 300 هزار بار دانلود شده است. به روشی پی میبرید این عدد واقعی است. آیا دیدگاه شما نسبت به این سایت بهتر نمیشود؟ با خود فکر میکنید فایل آموزشی که بیش از 300 هزار بار دانلود شده حتما خوب و مفید است!
ما به عنوان صاحب سایت معمولا تا حدی از تایید دیگران برخوردار هستیم. بازدیدکنندگان و خریدارانی داریم که از سایت ما لذت میبرند و راضی و خشنود هستند. نکته مهم آن است که آیا این موضوع را به بازدیدکنندگان جدید نشان میدهیم؟
ما به هر روش ممکن باید سعی کنیم نظرات بازدیدکنندههای قبلی را به افراد جدید منتقل کنیم. آیا تا به حال دقت کردهاید که وقتی یک سایت پرفروشترین محصول خود را نمایش میدهد و تاکید میکند که این مورد پرفروشترین است، در واقع چه کاری انجام میدهد؟ این سایت نظر بازدیدکنندگان قبلی را به بازدیدکننده جدید نشان میدهد و اعلام میکند که از دید افراد قبلی این محصول بهترین محصول است.
نکته مهم آن است که برای نشان دادن تایید جمع بیشتر تلاش کنیم؛ مثلا میتوانیم نظرات مشتریان قبلی را در صفحه محصول نمایش دهیم. امتیازی که مشتریان به این محصول دادهاند را نیز نشان دهیم. اگر ارائه آمار فروش مشکلی ایجاد نمیکند حتی میتوانیم تعداد فروش محصولات را نمایش دهیم. این تعداد میتواند فروش در همان ماه باشد یا شاید بهتر باشد تعداد تمام فروشها باشد؛ بنابراین به هر طریقی سعی کنیم نشان دهیم که دیگران درباره سایت ما و محصولات چه دیدگاهی دارند. این کار بسیار ارزشمندتر از توضیحاتی است که ما به عنوان صاحب سایت مینویسیم.
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت modiresabz.com
رتبه الکسا معیار مهمی برای وبسایتها است و به نحوی میزان محبوبیت سایت را نشان میدهد. سایت alexa.com به تمام وبسایتها عددی را اختصاص داده که اصطلاحا رتبه الکسا نام گرفته است. اگر تبلیغکنندهای بخواهد در سایت شما تبلیغ کند یا حتی بازدیدکنندهای که میخواهد از سایت شما خریدی انجام دهد احتمالا رتبه الکسای سایت شما را چک میکند؛ پس بهبود این رتبه میتواند تاثیر مثبتی بر موفقیت و درآمد سایت داشته باشد.
رتبه آلکسا یا Alexa rank عددی است که میزان محبوبیت نسبی سایت شما را نسبت به سایتهای دیگر نشان میدهد. با توجه به این تعریف متوجه میشویم که رتبه آلکسا نه تنها به میزان ترافیک سایت خودمان بستگی دارد، بلکه تغییراتی در ترافیک سایتهای دیگر میتواند بر رتبه آلکسای سایت ما تاثیر بگذارد.
هرچه این عدد کوچکتر باشد سایت ما موفقتر و محبوبتر است. پس منظور از بهبود رتبه الکسا در واقع کاهش رتبه الکسا است. اگر رتبه آلکسای سایتی 1000 است، یعنی 999 سایت دیگر وجود دارند که مخاطبان بیشتری دارند. البته در سایت آلکسا، هم میتوانیم رتبه جهانی سایت را ببینیم و هم رتبه الکسا ایران. اگر رتبه سایت ما در ایران 350 است، یعنی 349 سایت دیگر وجود دارند که در ایران محبوبتر هستند. هدف ما کاهش رتبه الکسا ایران است. میزان محبوبیت نیز بر حسب تعداد بازدیدکنندهها در روز و همینطور میانگین تعداد صفحات بازدیدشده محاسبه میشود. پس ممکن است دو سایت در روز دقیقا 1000 بازدیدکننده داشته باشند، ولی رتبه آلکسای بسیار متفاوتی داشته باشند، چون در یکی از سایتها هر بازدیدکننده فقط 2 صفحه سایت را مشاهده میکند و در سایت دیگر هر بازدیدکننده 10 صفحه را مشاهده میکند.
نکته دیگر آن است که رتبه آلکسا با توجه به میانگین رتبه سه ماه اخیر نمایش داده میشود. پس اگر یک روز ترافیک خیلی زیادی را روانه سایت کردید توقع نداشته باشید بلافاصله تاثیر بزرگی بر رتبه آلکسای سایت داشته باشد.
یکی از سادهترین راهها نصب تولبار آلکسا» است. این افزونه بر کروم، فایرفاکس یا اینترنت اکسپلورر نصب میشود و در نوار بالای مرورگر دکمهای را اضافه میکند که با کلیک بر دکمه، میتوان بلافاصله رتبه سایت در حال بازدید و مشخصات مهم دیگر آن را دید. برای نصب این ابزار رایگان آلکسا کافی است در گوگل عبارت Alexa toolbar را جستجو کنید و آن را بر مرورگر خود نصب کنید.
راه دیگر آن است که به این آدرس بروید و نام سایت مورد نظر را وارد کنید تا رتبه آلکسای سایت را ببینید. https://www.alexa.com/siteinfo
5 روش برای کاهش رتبه الکسا
بسیاری از وبمسترها برای سایت محتوا تولید میکنند، ولی قبل از تولید محتوا به اندازه کافی تحقیق نمیکنند که چه موضوعهایی داغ هستند و برای بازدیدکنندگان سایت جذابتر خواهند بود. محتوای جذاب باعث میشود بازدیدکننده تصمیم بگیرد چند بار در هفته به سایت سر بزند و همین موضوع رتبه آلکسای سایت شما را بهبود میدهد.
از هر فرصت کوچکی برای افزایش ترافیک سایت استفاده کنید؛ مثلا هرگاه مطلب جدیدی در سایت منتشر میکنید این موضوع را در رسانههای اجتماعی اعلام کنید. اگر سیستم ایمیل مارکتینگ دارید، سعی کنید حداقل هفتهای یک ایمیل جدید بفرستید و کاربران را به سایت هدایت کنید. همچنین با بهبود رتبه سایت در گوگل یا سئو، افراد بیشتری به سایت شما هدایت خواهند شد. حتی گاهی لازم است برای بهبود رتبه آلکسای سایت، پول خرج کنید و در سایتهای دیگر تبلیغ کنید تا بازدیدکنندهها بیشتر شوند.
یکی از سادهترین و بهترین راهها برای بهبود رتبه الکسا آن است که کاری کنیم هر بازدیدکننده صفحات بیشتری از سایت را مشاهده کند؛ در این صورت با همان ترافیک همیشگی، میتوان رتبه بهتری کسب کرد. برای این کار میتوان از پلاگینها و ابزارهایی استفاده کرد که مثلا بین محتوای مقالات، پیشنهاد خواندن مقالات مرتبط دیگر را میدهد. همچنین میتوانیم در متن مقالات و محصولات لینکهایی به صفحههای دیگر سایت بدهیم. پلاگین Inline Related Posts یکی از ابزارهای وردپرس است که میتواند بر بهبود رتبه آلکسا تاثیر مثبتی بگذارد.
سایت آلکسا نمیتواند ترافیک سایتها را با دقت تخمین بزند. اگر بر مرورگر شما تولبار آلکسا نصب باشد و از همان مرورگر سایت خودتان را مشاهده میکنید، همین موضوع باعث میشود اطلاعات بازدید سایت شما از کامپیوتر خودتان برای آلکسا ارسال شود و تاثیر مثبتی بر بهبود رتبه سایت شما خواهد گذاشت. پس همین الان Alexa Toolbar را نصب کنید.
اگر بر بهبود سئو سایت و افزایش رتبه سایت در گوگل کار کنیم، ترافیک رایگان بیشتری از طریق گوگل به سایت ما سرازیر میشود. همین موضوع باعث کاهش رتبه الکسا سایت میشود. البته این راهکار نیاز به زمان دارد و نمیتوان توقع کاهش سریع رتبه الکسا را داشت، ولی راهکاری پایدار و ارزشمند است که در درازمدت تاثیر خودش را نشان خواهد داد.
مسلما بهبود رتبه الکسا مهمترین نگرانی یک وبمستر نیست، ولی خوب است به عنوان یکی از معیارهای کلیدی سنجش وضعیت سایت، این عدد را هم مد نظر قرار بدهیم و در جهت بهبود آن بکوشیم.
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت modiresabz.com
به شما تبریک میگویم. قرار است بهزودی نویسنده کتاب شوید. حتی شاید ماه بعد نوشتن کتابتان تمام شده باشد! اگر این موضوع برایتان جذاب است به خواندن این مقاله ادامه بدهید! در این مقاله تمامی مراحل نوشتن کتاب تا چاپ قدم به قدم توضیح داده میشود.
یکی از سوالات مهم قبل از نوشتن کتاب آن است که هدف از نوشتن کتاب چیست. در زنجیره محصولات، کتاب میتواند جزو محصولات ارزان شما باشد. حتی میتواند محصولی رایگان باشد! یک استراتژی بسیار عالی این است که به کتاب بهعنوان محصولی برای ایجاد سود نگاه نکنیم! اگر تعداد زیادی از کتابمان را حتی با قیمت تمام شده بفروشیم، مسیر تبدیل شدن به مدرس مرجع را با سرعت بسیار بیشتری طی خواهیم کرد. کسانی که با خواندن کتاب، به آموزشهای ما علاقهمند میشوند، خیلی راحت حاضر میشوند مبالغ بسیار بیشتری بپردازند و از آموزشهای تخصصیتر ما استفاده کنند.
حتی میتوانید در خود کتاب، تبلیغ محصولات دیگر را انجام دهید و مثلا توصیه کنید یک ویدیوی آموزشی را تهیه کنند. به این ترتیب کتاب ابزاری عالی برای بازاریابی آن فیلم آموزشی خواهد بود. پس یکی از قویترین استراتژیها این است که کتاب را با سود بسیار ناچیزی بفروشید و از آن بهعنوان ابزاری برای بازاریابی محصولات و خدمات گرانتر استفاده کنید.
امیدوارم با توضیحاتی که دادم انگیزه کافی ایجاد شده باشد تا پروژه نوشتن کتابتان را هرچه زودتر شروع کنید. برای نوشتن و انتشار کتاب باید کارهایی انجام شود.
بخشی از کارها را شما بهعنوان نویسنده انجام میدهید و برخی دیگر را ناشر شما. البته خودتان میتوانید هم ناشر باشید و هم مولف؛ ولی شاید برای شروع، گزینه راحتتر این باشد که فقط بر نوشتن تمرکز کنید و انتشار کتاب را به یک ناشر واگذار کنید.
چهار مرحله از کار باید توسط شما یا تیمتان انجام شود، قبل از اینکه کتاب به ناشر تحویل داده شود.
بهتر است نوشتن متن کتاب را با تایپ در نرمافزار ورد انجام دهید. کل کتاب را در یک فایل ننویسید. برای هر فصل یک فایل جدید ورد باز کنید و مطالب آن فصل را بنویسید. یک فایل را هم به صفحات اولیه کتاب و فهرست و مقدمه اختصاص بدهید. هنگام نوشتن کتاب بهتر است بر جزئیات و اشتباهات نگارشی و … کمتر تمرکز کنید چون سرعت نوشتن را کاهش میدهد. بعدا میتوان این موارد را تصحیح کرد.
بعد از نوشتن متن، نوبت ویرایش است. ویرایش کتاب کاری تخصصی است. باید نکات لازم را یاد بگیرید یا این کار را به یک ویراستار حرفهای محول کنید. در این مرحله، جملات سادهتر و قابلفهمتر میشوند. همچنین اشتباهات املایی، نگارشی، نقطهگذاری و … تصحیح میشود.
البته توجه کنید که پس از تصحیح متن توسط نرمافزار لازم است ویرایش بیشتری انجام شود. این نرمافزار بخش عمدهای از کار ویرایش را انجام میدهد، ولی در هر صورت متن باید توسط شما یا یک متخصص، نهایی شود.
مرحله بعدی صفحهآرایی کتاب است. منظور از صفحهآرایی تبدیل کردن متن به قالب کتاب است. در صفحهآرایی دقیقا نسخه نهایی قابل چاپ را درست میکنیم. ابعاد کتاب را تعریف میکنیم. شماره صفحات و عکسها را اضافه میکنیم و کارهای دیگری که کتاب را آماده چاپ میسازد.
صفحهآرایی را میتوان با نرمافزار ورد انجام داد، ولی افراد حرفهای از نرمافزار Adobe InDesign استفاده میکنند.
نکات ریزی وجود دارد که باید هنگام صفحهآرایی رعایت شود؛ مثلا بهتر است اولین صفحه هر فصل در صفحات فرد قرار گیرد. همچنین اولین سطر یک صفحه نباید نصفه باشد. فاصله عمودی خطوط هم مهم است و در زیبایی متن بسیار اهمیت دارد.
در نهایت از کتاب با فرمت پیدیاف خروجی گرفته میشود. این خروجی فایلی است که برای چاپ کتاب در چاپخانه استفاده خواهد شد.
طراحی جلد معمولا با نرمافزار فتوشاپ انجام میشود. جلد کتاب سه قسمت دارد. جلد، عطف و پشت جلد. منظور از عطف قسمتی از جلد است که جلد و پشت جلد را به هم متصل میکند. چون ضخامت کتابها متفاوت است، ضخامت عطف با توجه به تعداد صفحات تعیین میشود. وقتی کتاب در کتابخانه قرار میگیرد جلد و پشت جلد دیده نمیشود و فقط قسمت عطف آن دیده میشود. در طراحی جلد کتاب معمولا یک فایل مسطح طراحی میشود که جلد، عطف و پشت جلد روی آن قرار دارد.
برخی از ناشران شاید خودشان کارهای ویرایش، صفحهآرایی و طراحی جلد را بهعهده بگیرند. آنها اغلب معیارهای مشخصی دارند که باید در طراحی جلد و صفحهآرایی رعایت شود.
پس باید یک تصمیم مهم بگیرید. آیا میخواهید سلیقههای شما دقیقا اعمال شود؟ یا ناشر طراحی جلد و صفحهآرایی را با معیارهای خودش انجام دهد؟ من ترجیح میدهم تمام مراحلی که گفتم توسط خودمان انجام شود.
پس از انجام مراحلی که توضیح دادم، فایل پیدیاف نهایی کتاب را همراه فایل فتوشاپ جلد به ناشر تحویل میدهید تا کارهای بعدی را انجام دهد. ناشر شما 4 کار مهم انجام میدهد.
اولین کار ناشر ثبت کتاب شما در کتابخانه ملی ایران است. هر کتابی در جهان یک کد یا شماره استاندارد دارد که شابک نامیده میشود. قبلا ناشر به شما یک شماره شابک» داده است و این شماره را در صفحات ابتدایی کتاب در بخش شناسنامه کتاب درج کردهاید؛ مثلا شماره شابک کتاب مدرس مرجع» 9786002741479 است.
ثبت کتاب در کتابخانه ملی که توسط ناشر انجام میشود، فرایندی آنلاین است و در سایت کتابخانه ملی با آدرس nlai.ir انجام میشود. هنگام ثبت کتاب اطلاعات نویسنده هم ثبت میشود، اطلاعاتی مانند سال تولد، کد ملی و …
پس از ثبت کتاب توسط کتابخانه ملی، نسخه نهایی کتاب برای وزارت ارشاد ارسال میشود تا بررسی شود. این فرایند هم با توجه به محتوای کتاب شاید تا چند هفته طول بکشد. پس از اینکه کتاب توسط وزارت ارشاد تایید شد، دیگر نباید کوچکترین تغییری در محتوای آن ایجاد کنید. اکنون ناشر میتواند با مجوزی که از وزارت ارشاد گرفته کتابتان را برای چاپ به چاپخانه تحویل بدهد.
چاپخانهها فقط زمانی حق دارند کتاب را چاپ کنند که مجوز وزارت ارشاد آن صادر شده باشد. تیراژ کتاب در قیمت تمام شده کتاب بسیار موثر است. شاید کمترین تیراژ مناسب 2000 نسخه باشد. اگر بخواهید از کتابتان 1000 نسخه چاپ کنید، قیمت تمام شده هر کتاب افزایش چشمگیری خواهد داشت.
البته امکان چاپ دیجیتال هم وجود دارد و میتوان کتاب را حتی با تیراژ 10 عدد چاپ کرد؛ ولی یادتان باشد شما میخواهید مدرس مرجع شوید! پس از همین الان سعی کنید کتاب را به تعداد کافی چاپ کنید.
چاپ کتاب حدود یک هفته تا ده روز طول میکشد. البته چاپ احتمالا در یک یا دو روز انجام میشود؛ ولی برای صحافی کتابها به چند روز زمان نیاز است.
مرحله آخر کار که توسط ناشر انجام میشود اعلام وصول» کتاب است. در این قدم کتاب چاپشده برای وزارت ارشاد ارسال میشود. همینطور معمولا تیراژ کتاب بررسی میشود که با تعداد اعلامشده در کتاب مطابقت داشته باشد. پس از طی شدن این مرحله کتاب شما میتواند عرضه شود تا فروش آغاز شود.
تبریک میگوییم. کتابتان چاپ شده و آماده فروش است. البته فعلا فقط مراحل کار را توضیح دادیم. احتمالا دقیقا نمیدانید نوشتن کتاب را چطور آغاز کنید و چگونه در 30 روز آن را به پایان برسانید. پس بخش بعدی را مطالعه کنید.
در این قسمت یک تکنیک نوشتن کتاب توضیح میدهیم که بسیار ساده و کاربردی است. این روش فقط برای نوشتن کتابهای آموزشی قابل استفاده است. با این روش نمیتوانید کتاب داستان بنویسید. البته شما یک مدرس مرجع هستید، پس کارتان آموزش به دیگران است.
اولین قدم انتخاب موضوع کتاب است. در دوره کارخانه تولید اطلاعات به شرکتکنندگان توصیه میکنم بیشتر دنبال انتخاب نتیجه باشند تا موضوع. افراد کتاب میخوانند تا به نتیجه مورد نظرشان برسند یا حداقل به آن نزدیکتر شوند.
اوایل کار هرچه موضوع انتخابی شما خاصتر باشد، احتمال موفقیت بیشتر است؛ مثلا مدیریت زمان» موضوع خوبی برای کتاب نیست، چون خیلی کلی است. اگر کمی در گوگل و سایتهای دیگر تحقیق کنید شاید متوجه شوید افراد در حوزه مدیریت زمان دنبال چه نتایج دقیقتری هستند و به این موضوعها بپردازید.
با یک جستجوی ساده در گوگل متوجه میشوید اغلب جستجوکنندگان دنبال چه چیزی هستند. کافی است عبارت مدیریت زمان» را جستجو کنید. گوگل در قسمت پایین نتایج جستجو، نشان میدهد افراد چه عبارتهای مرتبط دیگری را جستجو کردهاند؛ مثلا یکی از توصیههای گوگل مدیریت زمان با استفاده از موبایل» است! عالی نیست؟ یک نتیجه بسیار جذاب پیدا کردیم تا دربارهاش کتاب بنویسیم. کافی است در کتاب آموزش دهیم چگونه میتوان با کمک موبایل و اپلیکیشنهای مناسب مدیریت زمان را بهبود داد.
حتی این موضوع یا نتیجه را باز هم میتوان خاصتر کرد. یکی از راهها انتخاب مخاطب خاص است؛ مثلا: مدیریت زمان با موبایل برای مدیران». توجه کنید که اکنون در حال انتخاب نام کتاب نیستیم. نام کتاب میتواند بسیار جذابتر باشد. فعلا فقط موضوع کتاب را انتخاب میکنیم.
قدم بعدی آن است که 6 زیرمجموعه برای موضوع کتاب انتخاب کنیم. در واقع قفسههای اتاق ذهن خواننده را تعریف میکنیم. اگر جمله قبل برایتان عجیب بود لطفا یک بار دیگر فصل سوم را با دقت بیشتری بخوانید. اگر سادهتر بگویم، سعی میکنیم پاسخ این پرسش را بیابیم: کدام 6 موضوع را نمیتوان از کتاب حذف کرد؟ اگر در حوزهای خاصی تخصص داریم تشخیص این شش موضوع کار خیلی سختی نیست.
اگر به مثال خودمان برگردیم، در کتاب مدیریت زمان با موبایل برای مدیران» کدام شش موضوع حتما باید در کتاب وجود داشته باشد. شاید شش موضوع اصلی چیزی شبیه مثال صفحه بعد باشد.
شش موضوع اصلی کتاب
1. هدفگذاری
2. تبدیل اهداف به برنامه اجرایی
3. ساخت برنامه ماهانه و روزانه
4. مدیریت زمان با گوشی موبایل
5. حذف عوامل مزاحم در مدیریت زمان
6. مدیریت پروژهها و کارهای بزرگتر
البته این شش موردی که عنوان کردم فقط یک مثال است و جنبه آموزشی دارد. در دنیای واقعی برای انتخاب این 6 موضوع تحقیقات بیشتری لازم است.
حالا باید برای هرکدام از این شش موضوع، سه موضوع فرعی تعیین کنیم. در واقع برای هر موضوع اصلی سه زیرمجموعه مشخص میکنیم؛ مثلا اولین موضوع اصلی هدفگذاری» است. میتوانیم برای این موضوع، سه موضوع فرعی زیر را تعیین کنیم:
1. انتخاب اهداف مهم
2. ارزیابی اهداف
3. اشتباهات رایج در هدفگذاری
همین کار را برای موضوعهای اصلی دیگر تکرار میکنیم. تا اینجا 18 موضوع داریم که باید در کتاب به آنها بپردازیم.
حالا برای هرکدام از این موضوعهای فرعی شش سوال مطرح میکنیم؛ مثلا یکی از موضوعهای فرعی ارزیابی اهداف» است. برای این مورد باید شش سوال مشخص و دقیق بنویسیم.
1. چرا باید پس از انتخاب اهداف آنها را ارزیابی کنیم؟
2. چگونه بفهمیم هدف انتخاب شده با شخصیت ما سازگاری دارد؟
3. چگونه مطمئن شویم هدفی که انتخاب کردهایم ارزشمند است؟
4. اگر هدفی که انتخاب کردیم در ارزیابی رد شود قدم بعدی چیست؟
5. آیا در ارزیابی اهداف، نظر اطرافیان مهم است یا خیر؟
6. آیا هدفی که همه با آن مخالفند میتواند مناسب باشد؟
با نوشتن سوالات، در نهایت به 108 سوال میرسیم که باید پاسخها را بنویسیم. به شما تبریک میگویم. بخش سخت نوشتن کتاب تمام شد! شاید تمام این مراحلی که تا اینجا توضیح دادم در یک روز کاری قابل انجام باشد. کافی است یک روز را به این کار اختصاص دهید و با تحقیق در اینترنت و منابع دیگر و حتی نظرسنجی، به 108 سوال کلیدی برسید که زیربنای کتاب شما را تشکیل میدهد.
قدم بعدی پاسخگویی به سوالات است. شاید این قدم سخت بهنظر برسد ولی خیلی هم سخت نیست. روشهای مختلفی برای پاسخگویی به سوالات وجود دارد. بهتر است ترکیبی از این روشها را استفاده کنید تا کتاب متنوعتر و جذابتر شود.
1. بینش و تجربیات خودتان
2. تحقیق در اینترنت
3. کتابهای معتبر
4. مصاحبه با افراد اثرگذار
5. نظرسنجی
تا اینجا 108 پرسش و پاسخ دارید. حالا باید این مطالب را به کتاب تبدیل کنید. دستتان کاملا باز است. میتوانید برخی از سوالات و پاسخها را حذف کنید. همچنین این شما هستید که انتخاب میکنید کدام قسمتها کنار هم قرار بگیرند و یک فصل کتاب را شکل بدهند. در این قسمت کار ابهاماتی وجود دارد. در دورههای قبلی کارخانه تولید اطلاعات» وقتی این روش نوشتن کتاب را توضیح میدادم حضار سوالاتی میپرسیدند. در بخش بعد به پاسخ سوالات رایج میپردازم.
شاید احساس کنید روشی که توضیح دادم شما را تا حدی محدود میکند؛ ولی اینطور نیست! بعد از اینکه 108 سوال و پاسخها را نوشتید، نیازی نیست به مراحل قبل و تقسیمبندی قبلی برگردید. از این لحظه فکر کنید که 108 قطعه ارزشمند از کتاب را دارید و کافی است برخی را حذف کنید، حتی شاید مطالبی خارج از این موارد به آن اضافه کنید و از اول فکر کنید کدام قسمتها کنار هم قرار گیرند. روشی که توضیح دادم فقط یک آلگوریتم ساده است که محتوای زیادی در کمترین زمان تهیه شود.
بگذارید سه مورد که معمولا ابهام ایجاد میکند را بیشتر توضیح دهم.
کتابی که با این روش مینویسید لازم نیست 6 فصل باشد. درست است که شما شش موضوع اصلی انتخاب کردید و کار را پیش بردید؛ ولی شاید تصمیم بگیرید یک موضوع اصلی را به دو فصل تقسیم کنید یا حتی شاید دو موضوع اصلی را ادغام کنید و در یک فصل توضیح بدهید. بعد از تهیه 108 پرسش و پاسخ میتوانید فکر کنید که کتاب چند فصل باشد و موضوع هر فصل چه باشد. در واقع ساختار محتوا را از اول طراحی میکنید.
نکته دیگر این است که ومی ندارد از تمام سوالات استفاده کنید و گاهی 2 یا 3 سوال را میتوان تلفیق کرد. برخی از سوالات شاید کلا از کتاب حذف شود. همچنین شاید هنگام تهیه 108 پرسش و پاسخ، نکاتی به ذهنتان برسد که در هیچکدام از آن 108 مورد وجود ندارد. این موارد را میتوانید به کتاب اضافه کنید.
هدف استفاده از روش 6-3-6 فقط یافتن ایدههایی برای محتوای کتاب است تا با پرورش آنها تبدیل به یک کتاب خوب شود.
کتابی که با این روش تهیه کردیم مجموعهای از پرسش و پاسخ نیست! پس اینطور عمل نمیکنیم که بهترتیب اول سوال را مطرح کنیم و سپس پاسخ را بنویسیم. شاید بتوان بسیاری از سوالات را به یک عنوان خبری تبدیل کرد.
اگر به اندازه کافی مصمم باشید و نوشتن کتاب را همین الان شروع کنید، ماه بعد متن کتابتان تمام شده است و میتوانید مراحل چاپ کتاب را آغاز کنید!
نویسنده: ژان بقوسیان، نویسنده کتاب مدرس مرجع
منبع: سایت modiresabz.com
پاسخ 11 پرسش درباره وبینار
وبینار یکی از پدیدههای بسیار اثرگذار در دنیای بازاریابی اینترنتی و همچنین تدریس است. وبینار در واقع سمیناری است که از طریق وب برگزار میشود. اگر خیلی ساده توضیح دهیم، مدرس پشت لپتاپ یا کامپیوتر خود مینشیند و از طریق میکروفن و وبکم به صورت زنده محتوای خود را ارائه میدهد حتی میتواند صفحه تصویر کامپیوتر خود را به اشتراک بگذارد. شرکتکنندگان وبینار هم میتوانند به صورت زنده صدای سخنران را بشنوند و همچنین تصویر سخنران یا صفحه کامپیوتر او را ببینند. البته از آنجایی که بسیاری از وبینارها محتوای آموزش دارند، مدرس ترجیح میدهد از پاورپوینت استفاده کند؛ در این صورت مخاطب صدا را می شنود و همچنین روی صفحه کامپیوتر یا موبایل خود پاورپوینت سخنران را میبیند.
خیر. لازم نیست سایت داشته باشید. شما از شرکتهای ارائهدهنده سرویس وبینار، اکانت ماهانه یا سالانه میخرید و سپس وبینار در سایت آنها برگزار میشود. لینکی اختصاصی در اختیار شما قرار داده میشود تا به شرکتکنندگان وبینارتان بدهید. آنها با مراجعه به آن لینک میتوانند در کلاس آنلاین شرکت کنند. شما هم با نام کاربری خود وارد همان صفحه میشوید و به عنوان سخنران، ارائه خود را شروع میکنید. کار به همین سادگی است!
اگر فقط بخواهید پاورپوینت خود را نمایش دهید و مخاطبان صدای شما را بشنوند، معمولا سرعت 512 کیلوبیت بر ثانیه کافی است. البته توجه کنید که سرعت آپلود شما باید این مقدار باشد. سرعت دانلود خیلی اهمیت ندارد. البته اگر بخواهید شرکتکنندگان تصویر زنده شما را هم ببیند مسلما به سرعتهای بالاتری در حد 1 تا 5 مگابیت بر ثانیه نیاز دارید و با سرعت آپلود 5 مگابیت میتوانید فیلم خود را به صورت HD منتشر کنید.
برای شرکت در وبینار سرعتی در حد 1 مگابیت بر ثانیه میتواند کافی باشد. شاید برایتان این سوال پیش بیاید که چرا با وجود سرعت بالای اینترنت من، بارها دچار قطعی شدم. پاسخ آن است که پایداری خط اینترنت شما بسیار اهمیت دارد؛ مثلا ممکن است سرعت شما 10 مگابیت است ولی اینترنت شما مرتب قطع و وصل میشود. مشکل دیگر میتواند از طرف برگزارکننده باشد. اگر برگزارکننده دچار مشکل شود مسلما ما هم با مشکل مواجه خواهید شد. معمولا اینترنت ADSL پایداری بیشتری دارد و بهتر است از آن استفاده شود.
امکانات سختافزاری لازم یک کامپیوتر مجهز به میکروفن و وبکم، همچنین اینترنت پرسرعت است. البته اغلب لپتاپها خودشان میکروفن داخلی و وبکم دارند، پس شاید فقط یک لپتاپ که به اینترنت پرسرعت متصل است کافی باشد. البته به یک سرویس ارائه وبینار هم نیاز دارید. منظور سایتهایی هستند که به ازای پرداخت مبلغی میتوانید از طریق سرورهای آنها اقدام به برگزاری کلاس آنلاین کنید.
برای شرکت در وبینار، یک کامپیوتر متصل به اینترنت کافی است. البته مسلما آن کامپیوتر باید امکان پخش صدا را از طریق اسپیکر یا هدفون داشته باشد. البته برخی از شرکتهای ارائهدهنده سرویس وبینار، این امکان را دارند که بتوان از طریق موبایل یا تبلت هم در وبینار شرکت کرد. برای شرکت در وبینار شاید صرفا لازم باشد از طریق مرورگر وارد آدرس خاصی شوید و بتوانید ارائه را ببینید. البته برخی از سرویسهای وبینار خودشان نرمافزار یا اپلیکیشن خاصی دارند که باید قبلا روی سیستم خود نصب کنید. نمیتوان گفت کدام بهتر است؛ ولی معمولا در سرویسهایی که از طریق نرمافزار یا اپلیکیشن ارائه میشود، مشکلات و قطع شدن کمتر است.
اغلب سایتهای ارائهدهنده سرویس وبینار به خصوص آنهایی که قیمت پایینتری دارند در پشت صحنه، برای پخش وبینار از سرویسهایی مثل گوگل هنگآوت، یوتیوب یا فیسبوک لایو استفاده میکنند که فیلتر هستند و بنابراین امکان استفاده از این سرویسها امکانپذیر نیست.
بله حتما. اکنون بسیاری از مدرسها از وبینار استفاده میکنند. کافی است از سرویسهایی استفاده کنید که در ایران با مشکل مواجه نخواهد شد. یک راه آن است که در گوگل جستوجو کنید و شرکتهای ایرانی ارائهدهنده سرویس وبینار را پیدا کنید. راه دیگر آن است که از سرویسهای خارجی استفاده کنید. البته اغلب سرویسهای خارجی امکان تست رایگان دارند. پس به راحتی میتوانید تست کنید که آیا بدون مشکل کار میکند یا خیر.
موضوع دیگر آن است که سرعت اینترنت خود را تست کنید تا ببینید آیا کافی است یا خیر. برای این کار توصیه میکنم به سایت speedtest.net مراجعه کنید. توسط این سایت میتوانید سرعت واقعی دانلود و آپلود خط اینترنت خود را بسنجید. اگر سرعت آپلود اینترنت شما حداقل یک مگابیت بر ثانیه است، احتمالا مشکلی نخواهید داشت. البته پارامتر دیگری که حتما نیاز به توجه دارد پایداری سرعت اینترنت شما است. در سایت speedtest.net به دقت نگاه کنید که آیا سرعت آپلود شما تقریبا ثابت است یا تغییرات زیاد لحظهای دارد. اگر تقریبا ثابت باشد، اینترنت شما برای برگزاری وبینار مناسب است.
یکی از کاربردهای وبینار، برگزاری آموزش آنلاین است. اگر شما مدرس هستید به راحتی میتوانید یک وبینار برگزار کنید و شرکتکنندگان از هر جای دنیا در آن شرکت کنند. با این روش مشکل مکان و فاصله حل میشود. همچنین مخاطبان شما بسیار بیشتر میشوند چون شرکتکنندگان به شهر یا کشور محدود نمیشوند. فرض کنیم کارتان تدریس خصوصی کنکور است. میتوانید به افراد خصوصی تدریس کنید و هر ماه یک بار، وبینار رفع اشکال برگزار کنید. با این کار از تمام رقیبان متمایز خواهید شد. میتوانید مبلغ کلاس را از افراد دریافت کنید و سپس لینک شرکت در وبینار را در اختیارشان قرار دهید.
امروز بخش عمده بازاریابی به آموزش تبدیل شده است. فرض کنیم کار شرکت شما فروش دوربین دیجیتال است. به راحتی میتوانید یک وبینار یکساعته برگزار کنید و در آن آموزش دهید چگونه میتوان یک دوربین مناسب انتخاب کرد و خرید. انتهای وبینار میتوانید پیشنهاد بدهید که از خودتان بخرند و افرادی که تا مثلا 48 ساعت خرید کنند، یک هدیه مانند باتری اضافی یا … هدیه میگیرند. با این روش در واقع به بازاریابی حضوری میپردازید با این تفاوت که در یک ساعت مطالب خود را به چند صد نفر ارائه میکنید.
کاربرد دیگر وبینار برگزاری جلسات آنلاین است. از طریق وبینار به راحتی میتوانید با کارمندان، نمایندگان و خریداران جلسه بگذارید و به تبادل اطلاعات بپردازید.
ابتدا باید یک سرویس ارائه وبینار پیدا کنید؛ مثلا میتوانید برای شروع از سایت https://clickmeeting.com استفاده کنید. این سایت امکان رایگان برگزاری وبینارهای تا 25 نفر و برای 30 روز را فراهم میکند. پس میتوانید همین امروز در سایت ثبتنام کنید و از چند نفر از دوستان بخواهید در وبینار شما شرکت کنند! بعد از شاید 10 دقیقه کار کردن با این سایت، خواهید دید که کار چقدر سادهتر از آن چیزی است که فکر میکردید. البته برای برگزاری وبینار واقعی میتوانید از سرویسهای پولی این سایت استفاده کنید.
به شما تبریک میگوییم: شما اکنون برگزارکننده وبینار هستید و میتوانید کلاس آنلاین برگزار کنید!
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت modiresabz.com
تولید و انتشار مطالب مفید و مرتبط، برای جذب بازار هدف، بازاریابی محتوا نام دارد. استراتژی بازاریابی محتوا آن است که مخاطب با استفاده از مطالب رایگان، اعتماد و علاقه بیشتری به کسبوکار شما پیدا کند و در نهایت از شما خرید کند.
بازاریابی محتوا برای تمام کسبوکارها قابل استفاده است. شما توسط بازاریابی محتوا به مخاطبان نشان میدهید متخصص هستید و میخواهید به خریداران کمک کنید تا با دانش بیشتر درست تصمیم بگیرند. شما با بازاریابی محتوا به یک مشاور حرفهای تبدیل میشوید به دیگران مشاوره میدهید تا بهترین خرید ممکن را انجام دهند.
فرض کنیم کارتان فروش گل و گیاه است. شما میتوانید فیلمهای کوتاهی درباره نگهداری از گل و گیاه تولید کنید. میتوانید سوالات رایج دارندگان گلدان در آپارتمان را پاسخ دهید حتی میتوانید کتابی الکترونیکی درست کنید و انواع گلها و گیاهان آپارتمانی را معرفی کنید. همچنین میتوانید آموزشهای درباره تزئین خانه با گل و گیاه بدهید. سپس این محتواها را به کمک رسانههای اجتماعی، سایت، مجلات و . منتشر کنید.
یکی از سادهترین فرمتهای محتوا متن است. شما میتوانید یک گزارش ویژه تهیه کنید و در آن به بررسی وضعیت بازار، محصولات، مشتریان و . بپردازید. اگر شما بازاریاب محتوا هستید مخاطبان خود را از نمایشگاههای مرتبط و . آگاه خواهید ساخت.
پاسخ به سوالات رایج در کارتان میتواند بسیار جذاب و اثرگذار باشد. فرض کنید کارتان فروش تلویزیون است. مخاطبان شما دهها سوال دارند که دوست دارند جوابش را بدانند؛ مثلا تلویزیون خمیده بخرند یا تخت؟ برای فضایی که دارند بهترین اندازه تلویزیون چقدر باید باشد؟ پاسخ این سوالات میتواند در قالب یک مقاله یا PDF منتشر شود.
حتی میتوانید کتابهای الکترونیکی کوچکی در حد 10 تا 20 صفحه منتشر کنید و در آن به دادن اطلاعات مفید بپردازید. بسیاری از کسبوکارها خبرنامه یا مجلات الکترونیکی ماهانه منتشر میکنند و علاقهمندان زیادی را به خود جذب میکنند.
مغز طوری ساخته شده است که بهراحتی تصاویر را ذخیره و تحلیل کند. تحلیل عکس بسیار آسانتر از تحلیل نوشته است. پس استفاده از عکس در بازاریابی محتوا میتواند احتمال انتقال مطلب را افزایش دهد.
برای بازاریابی محتوا، میتوانید اینفوگرافیکهایی درست کنید تا اطلاعات ارزشمندی را به مخاطب منتقل کند. اینفوگرافیک ترکیبی از عکس و متن است که اطلاعات زیادی را منتقل میکند. اگر با اینفوگرافیک آشنا نیستید در گوگل جستوجو کنید و میتوانید ایدههای خوبی برای ساختن آن پیدا کنید.
کار خلاقانه دیگر آن است که یک پاورپوینت درست کنید و آن را در سایت یا رسانههای اجتماعی انتشار کنید. سایتهایی مثل slideshare.net به شما کمک میکنند پاورپوینت خود را آنجا آپلود کنید، سپس کدی در اختیارتان قرار میدهند که با کپی کردن آن کد در متن ویرایشگر سایتتان، پاورپوینت در سایتتان نمایش داده شود و بازدیدکنندگان میتوانند اسلایدها را عوض کنند و پاورپوینت را به صورت آنلاین در سایت مشاهده کنند.
البته واضح است میتوانید از عکسهایی که با دوربین گرفتهاید و عکسهای ترسیمی هم استفاده کنید. شاید بهترین رسانه برای انتشار این عکسها اینستاگرام باشد. قبلا مقالهای درباره روشهای بازاریابی با اینستاگرام نوشتهایم که میتوانید مطالعه کنید.
با توجه به رشد رسانههای اجتماعی، دیدن ویدیو به عادت روزانه مردم تبدیل شده است. یک بازاریاب محتوا میتواند از این فرصت به خوبی استفاده کند و با تولید ویدیوهای کوتاه 3 تا 5 دقیقهای توجه مخاطبان را به خود جلب کند. برای تولید ویدیو لازم نیست فیلمبردار حرفهای باشید. با یادگیری اصول کار مثل کادربندی درست و به کمک یک گوشی موبایل میتوانید کارتان را شروع کنید.
شما میتوانید با مشتریان محصولات یا خدمات خود مصاحبه کوتاهی انجام دهید و آن را در رسانهها منتشر کنید. گزارشهای مستند کوتاه میتواند بسیار جذاب باشد. گزارشها میتواند درباره بازار کارتان، نمایشگاهها و همایشهای مرتبط یا هر موضوع جذاب دیگر باشد.
همچنین اگر کار با نرمافزارهای ویرایش فیلم را یاد بگیرید میتوانید تیزرهای کوتاه و جذابی درست کنید که توجه مخاطبان را به خود جلب کند. با ساخت ویدیوهای کوتاه 60 ثانیهای و انتشار آن در اینستاگرام میتوانید توجه افراد را به کارتان جلب کنید.
در بازاریابی محتوا، شاید سادهترین و سریعترین راه برای تولید محتوا ضبط صدا باشد. احتمالا موبایل شما مجهز به امکان ضبط صدا است. کافی است در مورد موضوعی چند دقیقه صحبت کنید و آن را منتشر کنید. رادیوهای اینترنتی و پادکستها روز به روز رایجتر میشوند. در سایتتان میتوانید به آموزشهای صوتی بپردازید. همچنین در رسانههای اجتماعی مناسبترین گزینه برای انتشار صوت تلگرام است. حتما از این فرصت استفاده کنید و کانالی درست کنید و در آن فایلهای صوتی را منتشر کنید.
برای ویرایش صوت میتوانید از اپلیکیشنهای زیادی که برای موبایل وجود دارند استفاده کنید. البته این کار توسط کامپیوتر و با نرمافزارهایی مثل Audition نیز امکانپذیر است.
همیشه یادتان باشد بازاریابی محتوا یکی از کمهزینهترین و پربازدهترین روشهای بازاریابی است. هر چه محتوای بهتر و ارزشمندتری منتشر کنید به همان نسبت موفقیت شما در فروش بیشتر میشود. شروع آموزش بازاریابی محتوا فقط به تصمیم شما بستگی دارد. پس همین الان تصمیم بگیرید و شروع کنید!
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت modiresabz.com
در این ویدیوی آموزش
دیجیتال مارکتینگ، ژان بقوسیان مدرس
دوره دیجیتال مارکتینگ» به شما آموزش میدهد چگونه با روشهای پیشرفته ایمیل مارکتینگ ایمیل بازدیدکنندگان سایت را دریافت کنید.
امروزه بازدیدکنندگان سایت خیلی سختگیرتر شدهاند و بهراحتی ایمیل خودشان را در سایت وارد نمیکنند. روش کلاسیک جذب ایمیل آن است که یک صفحه فرود بسازیم. بازدیدکننده در صفحه فرود با یک پیشنهاد جذاب مواجه میشود که اگر ایمیل را وارد کند میتواند این پیشنهاد را دریافت کند؛ مثلا به او میگوییم پس از ورورد ایمیل میتواند فایلی را بهصورت رایگان دانلود کند.
در این آموزش نمیخواهیم به این بدیهیات بپردازیم. در این ویدیو به 5 روش پیشرفته جذب ایمیل میپردازیم که بخشی از
دوره بازاریابی اینترنتی» است. به شما یاد میدهیم بدون ساختن صفحه فرود سنتی ایمیلهای زیادی جمعآوری کنید.
با یک آموزش بسیار پیشرفته در خدمت شما هستم و میخواهم در مورد 5 روش جذب ایمیل صحبت کنم.
در واقع میخواهیم بگوییم که وقتی بازدیدکنندهای به وبسایت شما میآید چگونه میتوانید ایمیل او را دریافت کنید. همچنین حتما میدانید که روش رایج و کلیشهای این است که مخاطب را به یک صفحه فرود هدایت میکنیم که احتمالا در آن صفحه فرود یک هدیه یا PDF قرار میدهیم و از مخاطب میخواهیم که ایمیل خود را وارد کند تا بتواند آن فایل را دانلود کند.
ولی این آموزش در مورد ساختن صفحه فرود یا ایدهای که گفته شد نیست. در این مقاله میخواهیم روشهای پیشرفتهتری را بگوییم که باعث شود بتوانید conversion rate بالاتری ایجاد کنید؛ یعنی بتوانید تعداد خیلی بیشتری را ترغیب کنید که ایمیل خود را به شما بدهند.
اکنون دیگر همه میدانند که وقتی به یک صفحه فرود هدایت میشوند که در آن فایلی برای دانلود وجود دارد و باید ایمیل خود را بدهند، در آینده تعداد بسیاری ایمیل و تبلیغات دریافت خواهند کرد و خیلی از افراد، دیگر به راحتی ایمیل خود را به شما نمیدهند؛ به این دلیل که واقعا نمیدانند که آن فایل PDF یا هدیهای که شما پشت این صفحه گذاشتهاید کیفیت مناسب را دارد یا خیر؟
قبل از اینکه وارد موضوع شویم به شما توصیه میکنیم که اگر فیلم آموزشی قبلی به نام دیجیتال مارکتینگ در یک ساعت»را ندیدهاید، حتما این ویدیو را از آدرس
modiresabz.com/dm دانلود کنید و این فیلم کامل را ببینید تا با مدل جدید اینترنت مارکتینگ آشنا شوید که شامل 4 بخش است و سپس میتوانید آمادگی بیشتری داشته باشید که از این مقاله استفاده کنید.
بنابراین در مدل جدید دیجیتال مارکتینگ که در ویدیوی یکساعته توضیح دادهایم، گفته شد که کل آموزش دیجیتال مارکتینگ در 4 کار کلیدی خلاصه میشود. اولین کار جذب بود؛ یعنی ترافیک ایجاد کنیم و افرادی را به وبسایتمان هدایت کنیم، دومین کار فعالسازی بود؛ یعنی بتوانیم اطلاعات تماس این افراد را بگیریم، سومین کار پولسازی بود؛ یعنی بتوانیم کاری کنیم که افراد خرید خود یا اولین خریدشان را انجام دهند و چهارمین کار حفظ یا retention بود؛ یعنی کاری کنیم که اگر کسی یک بار خرید کرد از سایت ما دور نشود و بارها بیاید و خریدهای بعدی خود را انجام دهد.
در این مقاله انحصاری و خاص فقط میخواهم در مورد 5 روش activation یا فعالسازی صحبت کنیم؛ یعنی با 5 روش ببینیم که چگونه میتوانیم ایمیل بازدیدکنندگان سایت را دریافت کنیم.
1. مگاپست + ویدیو
اولین ایده این است که یک مگاپست درست کنیم و وقتی شخص میخواهد از صفحه مگاپست خارج شود ویدیویی پیشنهاد کنیم که برای دانلود آن ویدیو شخص ایمیل خود را به ما بدهد؛ بنابراین ابتدا یک مگاپست درست میکنیم.
مگاپست، به یک مقاله خیلی پایهای و طولانی و مرجع گفته میشود که تقریبا هر چیزی که در یک حوزه خاص وجود دارد را در آن نوشتهایم.
مثلا فرض کنید مگاپست میتواند راهنمای خرید کامل موبایل باشد، در آن مقاله که خیلی مفصل است و احتمالا شامل مطلب کافی و چند ویدیو، صوت و عکسهایی است، قدمبهقدم توضیح میدهیم که در خرید یک موبایل حرفهای شما باید چه نکاتی را رعایت کنید و باید چه مواردی را به آن توجه کنید و بهترین خرید را انجام دهید. به این نوع مقالات اصطلاحا
مگاپست گفته میشود؛ بنابراین مقالاتی هستند که مرجع هستند و اطلاعات خیلی زیادی در خودشان دارند و اگر دقیقتر میخواهید در مورد مگاپست و ساختن آن آموزش ببینید ویدیوی آن به نام
ساخت مگاپست را از محصولات مدیر سبز تهیه کنید.
قدم بعدی این است که افراد را به مگاپست هدایت کنید و وقتی میخواهند که از صفحه مگاپست خارج شوند یک popup خروجی بیاید و به آنها پیشنهاد دهد که علاوه بر اطلاعاتی که در اینجا نوشته شده است آیا نمیخواهید ویدیویی آموزشی که شامل تمام اطلاعات مهم است را خیلی راحت و به صورت تصویری ببینید!
بنابراین اولین روشی که اکنون در ایمیلمارکتینگ بسیار مطرح است و میتوانید ایمیلهای زیادی را جمع کنید، ساخت یک مگاپست است که افراد را به این صفحه هدایت میکنید یا به هر نحوی از جستجوی گوگل به آنجا هدایت میشوند و وقتی میخواهند صفحه را ببندند یک popup ظاهر میشود و به آنها پیشنهاد میدهد که ویدیویی دانلود کنید و این حالتی است که افراد خیلی زیادی حاضر میشوند به راحتی ایمیلشان را به شما بدهند و conversion rate خیلی بالایی در گرفتن ایمیل خواهید داشت.
مثلا اگر در گوگل کلمه سیستمسازی» را سرچ کنید، مگاپستی که قبلا ساختهام، به نام سیستمسازی کسبوکار» ظاهر خواهد شد. زمانی که مخاطب دنبال علم سیستمسازی است ترغیب به کلیلک کردن آن میشود تا با محتوای مقاله آشنا شود. در این مگاپست قدم به قدم درباره علم سیستمسازی صحبت شده است. اینکه سیستمسازی چیست؟ اجزای آن کدامند و … که در هر بخش نیز عکسهای انحصاری و ویدیوهای مرتبط نیز آورده شده است.
وجود چنین حجمی از مطالب باعث میشود که مخاطب در اولین بازدید به هیچوجه تمامی آن را نخواند؛ ولی نکته مهم این است که احساس میکند یک منبع و مرجع بسیار باارزش پیدا کرده است؛ بنابراین ترجیح میدهد اطلاعاتی را ثبت کند و بعدا هم به این مطالب دسترسی داشته باشد.
حال فرض کنید شخص تا پایان مگاپست برسد و قصد خروج از سایت را داشته باشد. در این حالت، وقتی موس به سمت دکمه خروج میرود یک popup ظاهر خواهد شد که به بازدیدکننده که شاید اولین بار وارد سایت شده است پیشنهاد دانلود یک ویدیوی آموزشی 90 دقیقهای میدهد. این کار خیلی راحت افراد را ترغیب میکند که قبل از خروج آدرس ایمیل خود را وارد و ویدیوی رایگان را دانلود کنند.
بنابراین این اولین روشی بود که به کمک آن به راحتی میتوانید ایمیلهای زیادی را جذب کنید؛ یعنی مگاپستی درست میکنید و هنگام خروج یک popup نمایش میدهید که پیشنهادمان ویدیوی مکمل همین مگاپست است.
2. حفظ محتوا
دومین روش جمعآوری ایمیل بازدیدکنندگان، حفظ محتوا» است. ایده حفظ محتوا این است که وقتی بازدیدکننده با مقاله خیلی عالی یا مطلب مفیدی برخورد میکند ترجیح میدهد که کاش این مطلب خوب را به صورت یک فایل یا شاید به صورت یک pdf در کامپیوتر یا موبایل خود ذخیره میکرد و بعدا سر فرصت از این محتوا استفاده میکرد.
بنابراین بسیاری از افرادی که به سایت ما میآیند و یک مقالهای را میبینند احتمالا در همان لحظه اول تا آخر مقاله را نمیخوانند و از صفحه خارج میشوند. حال اگر ما روشی را فراهم کنیم که شخص قبل از خارج شدن این امکان را داشته باشد که این مقاله یا محتوای خوب را برای خودش به صورت یک فایل نگهداری کند به احتمال زیاد حاضر خواهد شد ایمیلش را به ما بدهد.
فرق این روش با روش صفحه فرود یا landing page این است که میتوان گفت این دو دقیقا عکس هم هستند ما در landing page ابتدا به افراد میگوییم که هیچی به شما نمیدهیم و میخواهیم ایمیلشان را بدهند، سپس نشان میدهیم که محتوای ما چیست؛ ولی در این روش ابتدا محتوایمان را نشان میدهیم که شخص بخواند و اگر خوشش آمد میتواند ایمیل خود را وارد کند تا بتواند این محتواها را به صورت یک فایل در کامپیوتر خود ذخیره کند.
بنابراین ما در صفحه فرود در واقع بهجای اینکه صرفا دکمه بگذاریم و ایمیل بگیریم، محتوای خود را قرار میدهیم که برای این کار لازم نیست صفحه فرود خاصی طراحی کنیم؛ بلکه میتواند یکی از بهترین مقالات وبسایتمان باشد و سپس popup خروج قرار میدهیم یا popup exit intent قرار میدهیم که اگر شخص خواست صفحه را ببندد این popup ظاهر میشود و پیشنهاد میدهیم که محتوا را دانلود کنید.
مثلا اگر مجدد در قسمت سرچ گوگل بازاریابی با اینستاگرام را سرچ کنید مقالهای از مدیر سبز برای شما میآورد که 7 ترفند گفتهایم و وقتی شخص میخواهد از این صفحه خارج شود اتفاقی که میافتد این است که پیشنهادی به او داده میشود که آیا pdf این مقاله را میخواهید و شخص کافی است که ایمیل خود را وارد کند و به محض زدن دکمه دانلود، دانلود فایل pdf این مقاله شروع میشود.
بنابراین در دومین روش ما ابتدا محتوا را نشان میدهیم و بعد به مخاطب پیشنهاد میدهیم چون این محتوا ارزشمند است، میتوانید آن را در کامپیوتر خود حفظ کنید.
3. قفل محتوا
به نظر من اکنون یکی از فوقالعادهترین و سادهترین روشها برای یک دیجیتال مارکتر این است که با کمک این ترفند بسیار ساده بتواند ایمیلهای بسیار زیادی را جمعآوری کند.
ما ابتدا چند محتوای ارزشمند سایتمان را انتخاب میکنیم که منظور از محتوا میتواند مقاله یا… باشد؛ بنابراین یک صفحه خاصی از سایتمان را انتخاب میکنیم، ترجیحا صفحهای که از گوگل ورودی زیادی دارد و سپس یک popup با تاخیری بر روی آن قرار میدهیم؛ مثلا وقتی مقاله باز شد بعد از 2 یا 3 ثانیه یک popup تمام صفحهای بر روی تصویر میآید که این popup یک نکته بسیار ریز و کوچکی دارد و باعث میشود که افراد خیلی زیادی ایمیل خود را به شما بدهند. این popup اولا تمام صفحه است و دوما دکمه بستن یا خروج ندارد. به این ایده قفل محتوا میگوییم و پیشنهاد میشود که این مقاله خاص است و برای افراد ویژه و اعضای سایت ما است اگر شما هم میخواهید به این مقاله دسترسی داشته باشید کافی است که ایمیلتان را به ما بدهید تا همین الان دسترسی را برای شما باز کنیم و اگر شخص قبلا وارد شده باشد به هیچوجه هیچ قفل محتوایی اتفاق نمیافتد.
به نظر من این ایده در این 5 روش جدیدی که گفته میشود فوقالعاده است و نیازی نیست که pdf یا فیلم درست کنید بلکه صرفا کافی است که یکی از مقالات خوب سایتتان را پیدا کنید و این popup را روی آن اضافه کنید و وقتی شخص ایمیل را وارد کرد دسترسی به مقاله داده میشود.
یک نمونه خوب در سایت مدیر سبز این است که مثلا در قسمت سرچ گوگل عبارت بازاریابی 5 بعدی را سرچ کنید اگر مقاله را باز کنید و شروع به خواندن آن کنید اتفاقی که میافتد این است که یک popup تمام صفحهای میآید که شخص برای مشاهده مقاله باید ایمیل خود را وارد کند.
بنابراین این سومین ایده عالی بود که به کمک آن میتوانید به راحتی ایمیلهای زیادی را جذب کنید.
کمکم میبینیم که تنها راه جمع کردن ایمیل صرفا این نیست که یک صفحه فرود درست کنید و یک pdf یا ویدیو در آن قرار دهید و ایمیل را بگیرید سپس دسترسی را بدهید میتوانید کارهای بسیار خلاقانهتری انجام دهید.
4. خودآزمایی
چهارمین ایده این است که ما خودآزمایی برگزار کنیم. خیلی از افراد به خودآزمایی و دیدن یک امتیاز یا دیدن نتیجه پاسخهایشان خیلی تمایل بیشتری دارند تا دانلود یک محتوا.
مثلا فرض کنید شما یک محصولی درباره مدیریت ساختهاید و وقتی مخاطب وارد این صفحه محصول میشود و میخواهد خارج شود یک exit popup میآید و میگوید تا چه میزان مدیریت بلد هستید و بین 1 تا 100 امتیازتان در مدیریت چند است؟ اتفاقی که میافتد مخاطب ابتدا خودآزمایی را میبیند و به چند سوال جواب میدهد و بعد به او میگوییم که ایمیل خود را بدهید تا نتیجه را برایتان ارسال کنیم و وقتی شخص به پایان خودآزمایی رسیده است تمایلش خیلی بیشتر است که به راحتی ایمیل خود را وارد کند تا بتواند نتیجه را ببیند.
برای وردپرس و سایتسازهای دیگر پلاگینهای زیادی وجود دارد مانند modalservey و… که به راحتی میتوانید با آنها خودآزمایی درست کنید و کاری کنید که مخاطب ایمیل خود را به شما بدهد.
نکته بسیار ظریف در ساختن خودآزماییها این است که افراد اگر بدانند با این خودآزمایی خودشان را میسنجند تمایل بیشتر میشود؛ یعنی به جای اینکه مثلا بگویید کدام روش مدیر بهترین است دقیقا بگویید شما از کدام روش مدیریت استفاده میکنید یا شما چقدر مدیریت بلد هستید؟
بنابراین شخص برای ارزیابی شخص خود خیلی راحتتر حاضر است که ایمیلش را در اختیار شما قرار دهد.
5. محصول رایگان
آخرین روش شاید در نگاه اول جدید به نظر نیاید ولی روشی که اکنون توضیح میدهم کاملا جدید است. ما یک محصول رایگانی درست میکنیم که در گذشته صرفا یک landing page ایجاد میکردیم و یک محتوای رایگان در آن قرار میدادیم ولی اکنون به جای محتوای رایگان، محصول رایگان درست میکنیم.
مثلا در وردپرس وقتی یک فایل رایگان درست کردیم به جای landing page یک صفحه محصول درست میکنیم که قیمت آن را میتوانیم صفر تومان بگذاریم یا میتوانیم بگوییم مثلا pdf ما 9900 تومان است و وقتی شخص به این صفحه هدایت شد یک popup برای او میآید و به او میگوید کوپن 100 درصد تخفیف برای خرید این محصول.
اتفاقی که میافتد این است که افراد میبینند یک محصولی که پولی است را میتوانند با 100 درصد تخفیف و بدون هیچ پرداخت پولی دانلود کنند و خیلی عجیب است افرادی که در صفحه دیگر حتی ایمیل خود را نمیدهند. در این حالت چون احساس میکنند محصولی را خریداری میکنند به راحتی نه تنها نام، نام خانوادگی و ایمیل بلکه شاید شماره موبایل، اسم شهرشان و آدرس خود را در اختیار شما قرار دهند.
وقتی شخص ذهنیتش آماده میشود که در حال انجام یک خرید است حاضر است اطلاعات بیشتری وارد کند.
از این ترفند بسیار عالی و جدید استفاده کنید تا نه تنها ایمیل بلکه هر اطلاعات دیگری را که میخواهید، بتوانید از مخاطبان خود جمع کنید و اطلاعات کاملتری را دریافت کنید.
یادتان باشد که کار اصلی یک دیجیتال مارکتر افزایش فروش و ایجاد سود است؛ بنابراین هر سرمایهگذاری که برای
آموزش بازاریابی اینترنتی انجام میدهید مطمئن باشید چندین برابر آن به راحتی به شما برمیگردد.
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت
modiresabz
با وجود اینکه در عصر دیجیتال زندگی میکنیم، همچنان چالشهای زیادی برای وبسایتهای فروشگاهی وجود دارد. رقابت بین میلیونها محصول بسیار شدید است. در این میان ابزاری قدرتمند وجود دارد (گوگل) که کاربران به راحتی با جستجو در آن میتوانند قیمتها و مشخصات محصولات را بررسی کنند و بهترین گزینه خرید را انتخاب کنند و تصمیم بگیرند قبل از ورود به سایت شما چه چیزی بخرند. حال با توسعه و رشدی که امروزه
دیجیتال مارکتینگ داشته، این 13 استراتژی در
بازاریابی اینترنتی بسیار اهمیت دارند تا شما هم بتوانید با اجرای این موارد، سهمی از 2.8 ترلیون دلار سالانه این بازار داشته باشید.
1. تصویر محصول را به بهترین شکل نمایش دهید
کاربران و خریداران دوست دارند که تقریبا به هر نوع اطلاعات در هر زمانی دسترسی داشته باشند؛ چرا که جنبه بصری محصول روی خریداران بسیار اثرگذار است. استفاده از تصاویر با جزئیات دقیق به شما کمک میکند محصولات شما را بدون دردسر و خیلی سریع ببینند و شاید بدون مطالعه توضیحات، اقدام به خرید کنند. میتوانید برای تصاویر خود قابلیت بزرگنمایی بگذارید یا امکان نمای 360 درجه برای محصولات فراهم کنید. بررسیهای انجام شده نشان داده که قرار دادن تصاویر سه بعدی میتواند فروش را 25 تا 30 درصد افزایش دهد.
2. ویدیویی از محصول قرار دهید
اگرچه همه محصولات نیازی به ویدیو ندارند اما میتوانید کاربرد آن را در قالب یک ویدیو منتشر کنید. بنا بر گزارش HubSpot، بودن ویدیو برای محصول حدود 81 درصد از خریداران را مجاب میکند که اقدام به خرید کنند. اگر بتوانید برای محصول خود یک ویدیو آماده کنید و جزئیاتش را کامل توضیح دهید، خریداران به درستی تصمیم میگیرند و با اطمینان بیشتری خرید میکنند.
3. از هوش مصنوعی کمک بگیرید
هوش مصنوعی میتواند تاثیر قابلتوجهی در فروش اینترنتی شما بگذارد. با هوش مصنوعی میتوانید اطلاعات و رفتارهای کاربران را جمعآوری کنید و واکنشهای مشتریان را ثبت کنید. سپس معیارهای نرخ تبدیل، نرخ مشارکت و خیلی موارد دیگر را مورد بررسی قرار دهید. با این اطلاعات میتوانید عملکرد سایت را بهبود دهید و کاربران را به خریداران وفادار تبدیل کنید. هر چقدر کاربران در سایت شما احساس بهتری داشته باشند و تجربه خوبی کنند، احتمال بازگشت آنها بالا میرود و نظرات مثبت برای سایت بیشتر خواهد شد.
هوش مصنوعی میتواند به شما بگوید که بازدیدکنندگان چه محصولاتی را بیشتر میخواهند و بر اساس این اطلاعات، محصول موردنظر کاربر را برایشان نمایش دهید. همچنین از هوش مصنوعی میتوانید در جهت توسعه بخش پشتیبانی استفاده کنید و یک تجربه شیرین را برای مشتریان خود از زمان خرید تا تحویل رقم بزنید.
4.قابلیت فیلتر محصولات را به سایت خود اضافه کنید
وقتی محصولات در سایت، بیشتر و بیشتر میشوند، به یک فیلتر پیشرفته نیاز پیدا خواهید کرد. هیچکس وقت ندارد تک تک محصولات سایت را ببیند و از بین آنها انتخاب کند بلکه شما باید شرایط را فراهم کنید تا کاربر بتواند با سرعت و دقت بالا، به محصول موردنظر خود برسد. طبق گزارشات bigcommerce.com حدود 42 درصد از سایتهای فروشگاهی از فیلتر پیشرفته استفاده نمیکنند، پس با افزودن این قابلیت میتوانید نرخ تبدیل و فروش را افزایش دهید و خرید برای کاربران راحتتر کنید.
5. از رباتها در چتهای آنلاین استفاده کنید
این مورد هم یک هوش مصنوعی است؛ اما استراتژی خودش را دارد. پاسخگویی درست و دقیق به سوالات، احتمال خرید را افزایش میدهد و خرید را آسانتر میکند. دلیلش این است که شما برای سوال خریدار فورا پاسخی در جهت رفع آن میدهید و آنها نیز مسیر خرید را ادامه میدهند؛ بنابراین پاسخهایی که رباتها میدهند بسیار اهمیت دارد چون میتواند مسیر خرید را تغییر دهد. توجه داشته باشید که با این رباتهای کوچکِ پاسخگو میتوانید طوری پاسخدهی کنید که خریداران حس کنند طرف مقابل یک انسان است.
6. در ارسال محصول انعطاف داشته باشید
یکی از دلایلی که سبد خرید، توسط خریداران رها می شود، گزینههای کم یا نامناسب در ارسال محصول است. 45 درصد از خریداران آنلاین، هنگامی که با گزینههای نامناسب ارسال کالا مواجه میشوند، سبد خرید را رها میکنند. توقع برخی کاربران این است که بعد از پرداخت وجه، محصول باید خیلی سریع به دستشان برسد یا اینکه انتخاب کنند محصول کمی دیرتر به دستشان برسد و در مقابل هزینه کمتری را پرداخت کنند؛ بنابراین هدف شما فقط فروش محصول نیست و باید راههای ارسال محصول را هم در حالتهای متنوع قرار دهید؛ بنابراین گزینههای متنوعی را برای ارسال قرار دهید تا خریدار انتخابهای بیشتری برای تحویل داشته باشد.
مثلا میتوانید برای ارسال، گزینههای زیر را داشته باشید:
7. درصد رها کردن سبد خرید را کاهش دهید
همانطور که در بالا اشاره کردیم، تعداد زیادی از کاربران در مواجهه با منطبق نبودن گزینههای ارسال با شرایط خودشان، سبد خرید را رها میکنند. 69 درصد از موارد برای زمانی است که هزینههای ارسال منطقی نیست. یکی دیگر از دلایل رها کردن سبد خرید این است که فرایند خرید برای خریدار پیچیده است. کند بودن سرعت سایت در صفحه تسویه حساب مشکل دیگری است که میتواند منجر به رها کردن سبد خرید شود. پس باید فرایند را ساده کرد و سرعت را بهبود داد و گزینههای ارسال را افزایش داد تا خریدار سبد خرید را رها نکند.
یکی از موثرترین راهکارهای برگرداندن افراد به سبد خرید این است که برای آنها ایمیلهایی ارسال کنید و ترغیبشان کنید تا خرید خود را ادامه دهند. بر اساس بررسیهای انجام شده، نزدیک به نیمی از ایمیلهای یادآوری سبد خرید، توسط افراد باز میشوند و حدود یک سوم به فروش ختم میشود.
8. قابلیت افزودن به علاقهمندیها را به سایت خود اضافه کنید
لیست علاقهمندیها برای کاربران میتواند به فروش شما کمک کند. چرا که متوجه خواهید شد کاربران شما به چه محصولاتی علاقهمند هستند. با داشتن این اطلاعات طلایی میتوانید برای آنها ایمیلهایی ارسال کنید و پیشنهادهای شگفتانگیزی بدهید و این لیست طلایی علاقهمندیها را به خرید تبدیل کنید.
9. اجازه دهید برای محصولات امتیاز و نظر ثبت شود
هیچ چیزی بهتر از این نیست که خریدار محصولی را ببیند که افراد دیگر، از خرید آن رضایت کامل دارند و نظرات مثبتی را برایش ثبت کردهاند. ثبت تجربه خوب خریداران قبلی برای محصول، باعث میشود که اطمینان برای خریدار جدید ایجاد شود. احتمال خرید محصولی که مورد تایید خریداران قبلی بوده 54 درصد بیشتر از دیگر محصولات است. دو روش ساده وجود دارد که کاربران تجربه و نظر خود را راجب محصول خریداری شده بدهند:
10. سایت شما باید نمایش خوبی در موبایل داشته باشد (رسپانسیو باشد)
امروزه کاربران ترجیح میدهند کارهای آنلاین خود را با موبایل انجام دهند. این رفتار در خریدهای آنلاین نیز صدق میکند؛ بنابراین سایت شما باید طوری طراحی شده باشد که نمایش مناسب و درستی در گوشیهای تلفن همراه داشته باشد. طبق گزارش Adweek، گوگل به این نتیجه رسیده است که 73 درصد از کاربران وقتی سایتی را میبینند که نمایش خوبی در صفحه نمایش موبایلشان ندارد، آن را ترک میکنند.
دکمهها، لینکها و چیزهایی که اهمیت بالایی دارند را طوری قرار دهید که به راحتی قابل رویت باشند؛ مثلا دکمه افزودن به سبد خرید» در صفحه محصول بهتر است بهصورت چسبان در حالت موبایل باشد تا وقتی خریدار صفحه سایت را به بالا و پایین میبرد، دکمه افزودن به سبد خرید» همیشه برایش در دسترس باشد. این نکته برای دکمه سبد خرید هم صدق میکند که باید طوری باشد که همیشه در دسترس خریداران باشد.
11. هدفگیری مجدد کنید
هدفگیری مجدد یکی از نکات اساسی موفقیت برای هر سایت فروشگاهی است. از هوش مصنوعی کمک بگیرید و رفتار خریداران را ثبت و بررسی کنید. سپس محصولات و خدمات خود را به مشتریان خود نمایش دهید. کاربران شما با مراجعه به سایت، از بودن این خدمات آگاه میشوند و خیلی سریع به صفحه محصولاتی که موردعلاقهشان بوده میروند یا محصولی را که فراموش کرده بودند را بازبینی میکنند.
12. صفحه پرداخت را ساده کنید
بخشها و فیلدهای پیچیده و اضافی را از صفحه پرداخت حذف کنید و این بخش را به سادهترین شکل ممکن طراحی کنید؛ چرا که طراحی نامناسب برای این صفحه، منجر به رها کردن صفحه پرداخت میشود. صفحه پرداخت بهتر است چند مرحلهای نباشد و همه کارها در یک صفحه انجام شود. اگر یک صفحه بودنش امکانپذیر نیست و باید بیشتر از یک صفحه باشد، حتما صفحات قبل از پرداخت را سادهتر طراحی کنید. یکی دیگر از نکاتی که در صفحه پرداخت باید رعایت کنید قرار دادن نوار پیشرفت کار است که بسیار میتواند روند کار را بهبود دهد.
13. فروش محصولات را در شبکههای اجتماعی گسترش دهید
با توجه به استفاده زیاد کاربران از شبکههای اجتماعی، محصولات خود را در این شبکهها قرار دهید و امکان مشاهده محصولات خود را در شبکههایی مانند اینستاگرام، تلگرام، فیسبوک فراهم کنید و اجازه دهید تا کاربران خارج از سایت هم بتوانند اقدام به خرید کنند.
با اجرای این 13 استراتژی میتوانید فروش و محبوبیت سایتتان را افزایش دهید.
نویسنده: محمدرضا عابدینی - هیئت تحریریه تیم مدیر سبز
منبع: سایت
modiresabz.com
تبلیغاتی طراحی کردهاید و اکنون میخواهید منتشر کنید. شاید بهتر باشد قبل از این کار به 9 مورد
تبلیغ نویسی حرفهای زیر توجه کنید و تبلیغ خود را جذابتر کنید. هر چه تبلیغات جذابتری بسازید، احتمال موفقیت آن بیشتر میشود.
1. آزمایش خب که چی؟»
وقتی متن تبلیغ خود را نوشتید، آن را بخوانید و ببینید آیا از آزمایش خب که چی» سربلند بیرون میآید؟ اگر بعد از خواندن تبلیغ، فکر کردید که مخاطب هدف با جمله خب که چی» به آن پاسخ میدهد، بازنویسی را آنقدر ادامه دهید تا پاسخ مخاطبان چیزی شبیه این باشد: این دقیقا همان چیزی است که دنبالش بودم. چطور میتوانم آن را بهدست آورم؟» وقتی متن تبلیغ را نقد میکنید، باید بعد از خواندن هر جمله از خود بپرسید: خب که چی؟» این تکنیکی است که میتواند در تغییر و قویتر کردن متن تبلیغاتی به شما کمک کند.
مثلا فرض کنید در متن تبلیغ نوشتهاید که ما بزرگترین توزیعکننده ماهی در ایران هستیم». مخاطب میتواند از خود بپرسد: خب که چی؟ ولی اگر بنویسید ماهیهایی عرضه میکنیم که کلسترول ندارد و برای افرادی که مشکل کلسترول دارند مفید است، مشتری شاید بگوید این دقیقا همان چیزی است که میخواستم.
2. استفاده از محرکهای کلیدی
تبلیغ شما باید شامل یکی از محرکهای کلیدی تبلیغ باشد که عبارتاند از: دوری از ترس و درد، کسب لذت و آسایش. اگر تبلیغ شما یک یا چند مورد از آنها را ندارد، فروش فوقالعادهای ایجاد نخواهد کرد. شرکت اپل سالها بهجای تمرکز بر مشخصات فنی گوشی آیفون بر جایگاه و منزلتی تاکید کرده که با داشتن این گوشی کسب میکنید؛ در واقع در تبلیغات خود به محرک کسب لذت تمرکز کرده است. تبلیغات خود را بازبینی کنید و از خود بپرسید: محصول یا خدمت من در نهایت با کسب چه لذت و آرامشی میشود؟» یا باعث دوری از چه درد یا ترسی میشود». اگر جواب این سوالات را در تبلیغ منعکس کنید، تبلیغ شما بسیار جذابتر شده است.
3. توجیه مناسب بودن قیمت
باید نشان دهید که قیمت محصول شما در مقایسه با ارزش حاصل از آن قطرهای در دریا است. البته باید کیفیت محصول شما در حدی باشد که ارزش زیادی داشته باشد. محصولی تولید کنید که بتوانید قیمت آن را تا 10 برابر قیمت اصلی افزایش دهید. اگر محصولی تولید کنید که تا این حد ارزندهتر از قیمت خود باشد، فروش تعداد زیادی از آن، بسیار سادهتر میشود.
خیلیها محصولاتی عالی میفروشند؛ ولی به دلیل کمبود اطلاعات، از تمام مزایای محصول خود آگاه نیستند و در تبلیغ خود این موضوع را منعکس نمیکنند.
4. شناخت دقیق مخاطبان
بازار هدف خود و ترسها، نیازها، نگرانیها، باورها، رفتارها و علایق آنها را بشناسید. کریستین بوک میگوید: روش من برای متقاعد کردن گروه هدف، تماس با آنها و دعوت یک یا دو نفر از گروه برای شام و صحبت جدیتر است. همچنین با 15 تا 40 نفر از آنها تماس تلفنی میگیرم تا نظرات زیادی به دست آورم. به جلسات و نمایشگاههایی میروم تا آنها را پیدا کرده و با کلیات شخصیت آنها آشنا شوم. در حالت ایدهال، تعدادی از آنها را سالها در زندگی خصوصیشان همراهی میکنم. به این ترتیب، انگیزههای کلیدی واقعی آنها را میشناسم.
5. نوشتن به زبان خودمانی
از سبکی محاورهای و طبیعی استفاده کنید. همانطور که میگویید، بنویسید. از زبانی استفاده کنید که درک آن ساده و راحت است. به همان زبانی بنویسید که مشتریانتان صحبت میکنند. از نوشتن متون خشک و رسمی اداری یا استعارات بیمورد بپرهیزید. بسیاری از تبلیغات ایرانی شامل جملاتی هستند که از دید مخاطب دوستانه و خودمانی نیستند؛ مثلا: شرکت … با پیمودن گامهای ترقی در عرصه صنعت و رسیدن به افق خودکفایی، مفتخر است…». چنین جملاتی از جذابیت تبلیغ میکاهد.
6. شناسایی فرصتها
توجهی دقیق به رویدادها و اتفاقات در اخبار داشته باشید که میتوان از آنها استفاده کرد. موضوعی مناسب را انتخاب کنید و در برقراری ارتباط مفید با مشتریان فعلی، تبلیغ کردن برای مشتریان جدید و جستجوی شهرت در رسانهها از آن استفاده کنید. موضوعی که بازار هدف درباره آن صحبت میکند حتما جذابیت دارد و میتواند باعث جذابیت تبلیغ شما شود.
7. آغاز تبلیغ با بهترین نقطهقوت
وقتی نوشتههای خود و بهخصوص نوشتههای دیگران را میخوانم، میبینم که ارزشمندترین مورد را برای آخر کار گذاشتهاند. بهتر است آن را به جایگاه اول منتقل کنیم. جذابیت اول تبلیغ بسیار مهم است و باعث میشود به ادامه تبلیغ توجه شود.
8. ایجاد اعتماد بیشتر در خواننده
حتما میدانید که یکی از کلیدهای قانع کردن مردم، ایجاد اعتماد در آنها است. اگر این کار را به خوبی انجام دهید، حداقل، شانسی برای درگیر کردن و قانع کردن خواننده دارید؛ با این وجود، اگر این کار را به خوبی انجام ندهید، هیچکدام از تکنیکهای تجملی
تبلیغ نویسی شما را نجات نمیدهد. با تبلیغاتی واقعبینانه و دور از اغراق و بزرگنمایی، اعتماد بیشتری جلب میکنید. لازم نیست خودتان و محصولتان را بیش از حد بزرگ کنید. چنین کاری حتی اگر باعث افزایش فروش شود، پس از خرید در خریدار حس یاس و ناامیدی ایجاد میشود.
9. استفاده از واژههای تصویری
تا میتوانید در تبلیغات خود از واژههای تصویری استفاده کنید. ارائه خدمات IT» به هیچ وجه تصویری نیست. نصب دوربین مداربسته» تصویریتر است. بهجای اینکه در تبلیغ خود بنویسید محصولتان باکیفیت است، دقیقا و تصویری توضیح دهید منظورتان از کیفیت چیست. هر چه مخاطب با خواندن تبلیغ شما در ذهنش تصاویر بیشتری ببیند، تبلیغ شما جذابتر است.
نویسنده: ژان بقوسیان
مرجع: سایت
modiresabz.com
یکی از آسانترین روشها برای افزایش سریع فروش، استفاده از تبلیغاتی است که مخاطب را ترغیب میکند تا با شما تماس گرفته و محصولات یا خدمات شما را سفارش دهد.
عنوان مهمترین بخش یک تبلیغ چاپی و همینطور تبلیغات آنلاین در یک متن تبلیغات خلاقانه به شمار میرود و برای موفقیت تبلیغ حیاتی است. 95 درصد افراد، فقط عنوانها را میخوانند و اگر عنوان به اندازه کافی جذاب باشد، مطلب را میخوانند. وقتی رومه میخوانید، چه چیزی شما را به خواندن مقالهای خاص ترغیب میکند؟ بله عنوان مقاله. در حقیقت خواندن رومه بررسی عناوین است و هرگاه به عنوان جالبی برسید، متن آن را میخوانید.
هرگاه عنوانی به ذهنتان رسید با بررسی 10 معیار زیر میتوانید تشخیص دهید که آیا عنوان مورد نظر مناسب است یا خیر. عنوان مناسب عنوانی است که حداقل چند مورد از ده مورد زیر در آن رعایت شده باشد.
ده معیار برای تشخیص مناسب بودن عنوان در تبلیغ نویسی
1. آیا عنوان بزرگترین مشکل، نگرانی یا آرزوی مشتری را مورد هدف قرار داده است؟
عنوان نباید خستهکننده، کلیشهای، گیجکننده یا خودمحور باشد. یکی از نامناسبترین عناوین، نوشتن نام شرکت یا کسبوکار به جای عنوان است. به یاد داشته باشید که هدف اصلی عنوان ایجاد جلب توجه است تا مخاطب را به خواندن ادامه تبلیغ ترغیب کند. اغلب افراد در طراحی آگهیهای مجلهها یا در نوشتن متن تبلیغاتی تراکت، نام کسبوکار خود را در محل عنوان قرار میدهند و درصد بالایی از خوانندگان را از دست میدهند.
در بررسی که بر 300 آگهی مجلههای ایرانی انجام دادم، مشخص شد که در 71 درصد آگهیهای مجلههای ایرانی، به جای عنوان نام کسبوکار نوشته شده است.
2. آیا از عناوین ابهامبرانگیز، خندهدار و بامزه استفاده میکنید؟
اگر اینطور است، عنوان را عوض کنید. بسیاری از مردم فکر میکنند تبلیغات خوب باید مردم را بخنداند یا هوشمندی طراح آن را به نمایش بگذارد. تبلیغات رادیویی عملا به لطیفههای بیمزه تبدیل شدهاند. عناوینی مانند زنگها چه کسی را صدا میکنند؟» شاید جالب باشد اما باعث فروش بیشتر نمیشود. عنوانی باعث فروش میشود که احساسات افراد را برانگیزاند و در آنها انتظار دستیابی به محصول را ایجاد کند. یادتان نرود، هدف از تبلیغات فروش بیشتر است. عنوانی مانند گامی دیگر در ارتقای صنعت» از عناوین نامناسب و مبهم است.
3. آیا عنوان از واژههای قدرتمند استفاده میکند؟
واژههای قدرتمند باعث افزایش فروش میشوند. سعی کنید حداقل یک واژه قدرتمند در عنوان خود استفاده کنید. واژههای قدرتمند باعث جلب توجه میشوند و احتمال خوانده شدن آگهی و همچنین فروش را افزایش میدهند. یکی از راههای نوشتن جملات تاثیرگذار در تبلیغات استفاده از واژههای قدرتمند است.
4. آیا عنوان مشتری را مخاطب ساخته است یا بسیار کلی است؟
سعی کنید با عنوان، بازار هدف مورد نظر خود را جدا کنید. همانطور که در یک جمعیت با صدا زدن دوست خود، او را از دیگران جدا میکنید، در خواننده این احساس را ایجاد کنید که تبلیغ دقیقا برای او نوشته شده است.
به عنوان مثال: چگونه هر مرد 50 تا 65 ساله میتواند از این روش جدید برای بهبود کمردرد خود استفاده کند؟
عنوانی مانند یک فرصت استثنایی» بسیار کلی است و گروه خاصی را مورد هدف قرار نمیدهد.
بنابراین در نوشتن متن تبلیغاتی برای جذب مشتری میتوانید روی گروه خاصی تمرکز کنید.
5. آیا شکلبندی عنوان مناسب است؟
منظور از شکلبندی همان ظاهر گرافیکی عنوان است. از فونتهای بزرگ استفاده کنید و سعی کنید عنوان یک خط را پر کند. از رنگهای مع استفاده نکنید. متن سفید را بر زمینه مشکی قرار ندهید. البته، بسیاری از سازندگان تبلیغات برای جلب توجه این کار را انجام میدهند؛ اما سالها بررسی نشان داده که این کار میزان پاسخ به آگهی را کمتر میکند.
6. آیا عنوان، علایق شخصی خواننده را تحریک میکند؟
تمام چیزی که خواننده به آن فکر میکند آن است که آگهی چه سودی برایش دارد. خوانندگان به سابقه کاری، نام شرکت شما و چیزهای دیگر اهمیت نمیدهند، مگر آنکه احساس کنند در تبلیغ شما سودی برای آنها وجود دارد. آنها میخواهند بدانند که اگر محصول شما را بخرند چه چیزی را به دست میآورند. مردم به دنبال علایق، عشق، غرور، تحسین و زیبایی هستند. یکی از این موارد را مورد هدف قرار دهید.
7. آیا عنوان کاملا واضح و شفاف است؟
اگر از عناوین گیجکننده و ابهامبرانگیز استفاده کنید، بخشی از خوانندگان را از دست خواهید داد. عنوان باید به سادگی و به راحتی خواننده را به ادامه آگهی هدایت کند و جای حدس و گمان باقی نگذارد؛ به عنوان مثال، عنوان یک لحظه استثنایی» مشخص نمیکند آگهی در مورد چیست. این آگهی یک عطر بود که در مجلهای چاپ شده بود. البته هدف این تبلیغ افزایش فروش نبود، بلکه برندسازی مورد نظر سازنده بود.
8. آیا عنوان ویژه و دقیق است؟
دقیق بودن عنوان باعث اعتبار آن میشود. مردم آنقدر دروغ شنیدهاند که به تبلیغات کاملا بدبین هستند و ادعایی جدید را به سختی باور میکنند.
فردی به نام ست گادین کتابی با نام تمامی بازاریابان دروغگو هستند» نوشته است و در آن توضیح میدهد که پیشفرض بسیاری از خریداران آن است که فروشنده دروغگو است. اگر به کلیگویی و ادعاهای بزرگ بپردازیم، به خریدار کمک میکنیم تا از خرید منصرف شود.
9. آیا برای تهیه عنوان وقت کافی اختصاص دادهاید؟
معمولا انتخاب عنوان به وقت زیادی نیاز دارد و به اندازه تمامی بخشهای دیگر آگهی اهمیت دارد. بسیاری از سازندگان تبلیغات خود را مقید میسازند که مثلا حداقل 100 عنوان بنویسند و سپس یکی از آنها را انتخاب کنند. یادتان باشد اگر عنوان مناسب نباشد، فرقی نمیکند بقیه آگهی چگونه باشد.
10. آیا عنوان باورکردنی است؟
ادعاهایی که خواننده را عصبی میکند، باعث از بین رفتن فروش میشود. شخصی ادعا داشت میتواند درآمد هر حسابدار را در مدت سی روز سه برابر کند. این ادعا باورکردنی نیست. اگر ادعاهایی این چنین دارید، آن را در عنوان جای ندهید، بلکه در بخش نظرات مشتریان بنویسید.
16 راه برای ساخت عناوین جذاب در متن تبلیغات خلاقانه
1. سرعت دستیابی به نتیجه را با آمار و ارقام بیان کنید
برای مردم سرعت اهمیت زیادی دارد، در خریدهای پستی مردم ترجیح میدهند از فردی خرید کنند که کالا را زودتر بهدستشان میرساند. همچنین دوست دارند با استفاده از محصول، در کمترین زمان به نتیجه مورد نظر برسند. اگر بهترین قرصهای لاغری را بفروشید اما زمان تاثیر آنها یک سال باشد، به احتمال زیاد شکست خواهید خورد. مثالی از عنوان مناسب: ببینید چگونه دکتر فرضی، ترس از ارتفاع شما را در پانزده دقیقه درمان میکند.»
2. میزان نتایج را با عدد بیان کنید
در عنوان، از مقادیر نامفهوم مانند خیلی، به مقدار قابل توجه، سریع و … استفاده نکنید مگر آنکه آنها را با مقداری واقعی همراه سازید.
مثال: روشی برای لاغری سریع، در شش هفته گذشته، هشت کیلو وزن کم کردم.
3. نتایج خود را با نتایج رقبا مقایسه کنید
مثال: یک سایت معمولی در ماه به طور متوسط 48 هزار تومان درآمد کسب میکند. درآمد اعضای سایت ما، 230 هزار تومان در ماه است. آیا میخواهید دلیل آن را بدانید؟
4. به تصویر کشیدن نتیجه
مثال: من روشهای بازاریابی مختلفی را امتحان کردم و نتیجهای نگرفتم تا سرانجام این روش را امتحان کردم، در هفته اول 820 هزار تومان سود کردم.
5. نتایج را با افراد آشنا و سرشناس مرتبط سازید
تاثیر جمع و افراد سرشناس بر تصمیمگیریهای خرید غیرقابل انکار است. شما اگر بدانید تمامی دوستان شما از ژل موی خاصی استفاده میکنند، ترغیب میشوید همان خرید را انجام دهید. بنابراین یکی از راههای نوشتن جملات تاثیرگذار در تبلیغات استفاده از اثر جمع است.
مثال: وقتی دریافتم هنرپیشه معروف از ژل موی … استفاده میکند، نظرم کاملا عوض شد.
6. نتیجه را به سوال تبدیل کنید
مثال: آیا میخواهید در سه ماه به مکالمه با افراد انگلیسی زبان بپردازید؟
7. اطلاعات مفیدی را برای دستیابی به نتایج بیان کنید
دادن اطلاعات رایگان و با ارزش، از بهترین روشها برای جذب مخاطب است. مثال: دانلود کتاب الکترونیکی رایگان هفت قدم برای رسیدن به وزن ایدهآل.
8. داستانی از موفقیت شخصی بگویید
مغز انسان اغلب اطلاعات را به صورت تصویر و داستان ذخیره میکند. برای همین است که مردم علاقه فراوانی به داستان دارند و بسیاری از مطالب آموزشی در قالب داستان ارائه میشود.
مثال: چگونه توانستم در کمتر از یک ماه هزار جلد از کتابم را بفروشم.
9. نتیجه را به صورت قبل از… و بعد از… بیان کنید
مثال: قبل از استفاده از دستگاه بدنسازی انواع رژیمها را امتحان کردم؛ اما بعد از آن با تلاشی کمتر به وزن مناسب رسیدم و توانستم در یک ماه 5 کیلو وزن کم کنم.
10. بر جدید بودن تاکید کنید
مردم به دنبال چیزهای قدیمی و تکراری نیستند. آنها به دنبال موارد جدید هستند. برای واضحتر شدن مطلب لطفا این دو عنوان را با هم مقایسه کنید:
1. روشی برای افزایش حافظه در 3 روز
2. روشی کاملا جدید برای افزایش حافظه در 3 روز
تاثیر عنوان دوم بسیار بیشتر از عنوان اول است؛ زیرا در عنوان دوم بر جدید بودن تاکید شده است.
11. بر پیشنهاد فروش منحصربهفردتان تاکید کنید
مثال: دوره آموزش شنا، در سه هفته با فیلم آموزشی رایگان
12. مشتری را به مبارزه بطلبید
مثال: من با روشهای قانونی توانستم مالیات خود را به نصف کاهش دهم، شما چطور؟
13. طرز فکر مشتری را زیر سوال ببرید
البته این روش همیشه کارساز نیست و باید با احتیاط استفاده شود؛ زیرا مردم معمولا علاقهای به تغییر دیدگاه خود درباره یک محصول ندارند.
مثال: مشکل بسیاری از کارآفرینان نداشتن سرمایه نیست؛ بلکه نداشتن پشتکار کافی است.
14. به خواننده هشدار دهید
خانم مایا بوردو در پنجمین کنفرانس بازاریابی سخنرانی داشتند و در تحقیقاتی که بر تبلیغات عدم استفاده از دخانیات انجام داده بودند مشخص شده بود که هشدار تاثیر بسیار قویتری نسبت به ترغیب و تشویق دارد؛ ولی اینگونه تبلیغات معمولا اثرگذاری کوتاهمدتی دارند و خیلی زود برای مخاطبان عادی میشوند. مثال: با تبلیغات نادرست، پول خود را دور نریزید.
15. واقعیتی حیرتآور ذکر کنید و آن را به سود تبدیل کنید
مثال1: یک عروسک هزار تومانی با قیمت هفتاد هزار تومان به فروش رسید.
مثال 2: میز کارم را مرتب کردم، روزی 45 دقیقه وقت بیشتر داشتم!
16. یک سوال چندگزینهای مطرح کنید
مردم علاقه فراوانی به سوالات چندگزینهای و حل مساله، جدول و موارد مشابه دارند؛ بنابراین اگر در عنوان از این موارد استفاده کنید معمولا جذابیت تبلیغ بیشتر میشود و توجه را به خود جلب میکند.
مثال: آیا شما هم در خرید خانه این اشتباهات را تکرار میکنید؟
نویسنده: ژان بقوسیان
منبع: سایت
modiresabz.com
بازاریابی تلفنی کار آسانی نیست. اغلب از بازاریابی حضوری بسیار سختتر است. یکی از دلایل آن است که مشتری شما را نمیبیند حتی اگر مشتری شما را ملاقات نکند و نبیند، انتقال دادن تصویری حرفهای از پشت تلفن برای موفقیت، نیازمند تلاش زیاد است. این ده نکته میتواند به شما کمک کند حرفهایتر به نظر برسید و
بازاریابی تلفنی موفق و حرفهای داشته باشید.
1. از هدفون استفاده کنید
گذاشتن هدفون عاملی روانشناختی برای آمادگی کاری است؛ زمان فعالیت رسیده است! استفاده از هدفون دستهای شما را آزاد میگذارد، طوری که بتوانید راحت یادداشت بردارید. با یادداشت کردن اطلاعات مهم، بهتر میتوانید تمام نکات مهم را مرور، خلاصه و پیگیری کنید.
وقتی قرار نیست برای نگه داشتن گوشی تلفن بین گوشی و شانهتان تمرکز کنید، میتوانید بر مشتری تمرکز کنید. در ضمن با استفاده از یک هدفون خستگی عضلات گردنتان را نیز کاهش میدهید و احتمال افتادن گوشی تلفن از دستتان کمتر میشود.
2. ایستاده صحبت کنید
آیا تا به حال دقت کردهاید که چرا خوانندهها هنگام اجرای برنامه همیشه میایستند؟ این امر اتفاقی نیست. آنها میدانند صدایشان زمانی که پرده دیافراگم تا نشود، با دامنه و قدرت بیشتری منتقل میشود.
از این راز خوانندهها برای مقتدرانهتر و با اعتمادبهنفستر به نظر رسیدن هنگام صحبت با مشتری در پشت تلفن استفاده کنید. صاف بایستید و انرژی و شور و هیجانتان را به بیرون سرازیر کنید.
3. یکنواخت صحبت نکنید
از صحبت کردن با تن صدای یکنواخت و کسلکننده خودداری کنید. اگرچه تن صدای شما آن چیزی است که صدای شما را میسازد، میتوانید با کمی توجه به آن، ارتباط تلفنیتان را بهتر کنید. اطمینان حاصل کنید که تن صدایتان پیامی را که میخواهید، به شنونده منتقل میکند.
اگر خیلی آهسته صحبت کنید، عبارت میتوانید دوباره آن را تکرار کنید؟» را به دفعات خواهید شنید. اگر خیلی بلند حرف بزنید، مشتری مجبور میشود گوشی تلفن را از خود دور کند. کمی بلندتر از حد معمول صحبت کنید. همین موضوع این حس را منتقل میکند که شما بسیار پر انرژی هستید.
اکثر فروشندگان سریع صحبت میکنند. قبل از قطع شدن تلفن از سوی مشتری، با شور و هیجان و علاقه نکات فروش را به گوش مشتری برسانید. آهسته صحبت کردن نیز همانقدر میتواند بد باشد.
4. کمتر حرف بزنید… بیشتر گوش دهید
هر چقدر بیشتر به صحبتهای دیگران گوش دهید، اطلاعات بیشتری کسب میکنید. اگر فقط حرف بزنید و نخواهید به چیزی گوش کنید، چیزی دستگیرتان نخواهد شد.
با مطرح کردن یک یا دو سوال شروع کنید و بعد به طرف مقابل اجازه صحبت بدهید. طوری حرف بزنید که در جریان اطلاعات بیشتری درباره مشتری، شرکت، نیازها، خواستهها و اولویتهای او قرار بگیرید. تنها با امکان صحبت دادن به مشتری میتوانید این اطلاعات را به دست آورید و بهترین شیوه پاسخگویی به نیازها و برآوردن اولویتها و ارزشهای مشتری را کشف کنید. به عنوان پاداش این رفتارتان، مشتری از اینکه چقدر شما باهوش و بامعلومات هستید، شگفتزده گوشی را میگذارد!
5. بدنتان را آماده کنید
برای اینکه در فروش تلفنی بهتر و موثرتر عمل کنید، چند تمرین ورزشی گرمکننده به منظور آماده کردن بدنتان انجام دهید. قبل از برقراری اولین تماس تلفنیتان، ورزشهای صورت را انجام دهید، به این ترتیب که عضلات صورتتان را منقبض و سپس رها سازید و دندانهایتان را چند بار به هم بفشارید و رها کنید. آهسته خمیازه بکشید تا عضلات گونهها و پوست صورتتان را آماده کنید. چند بار گونههایتان را پر از هوا و خالی کنید. با بالا بردن و پایین انداختن شانهها، انقباض گردن و شانهها را برطرف کنید. انجام چند تمرین کششی برای کل بدن نیز ایده بدی نیست.
6. صدایتان را گرم کنید
برای آنکه صدای شما خوب و دلپذیر باشد باید آن را گرم کنید. زمزمه کردن تمرینی عالی برای تارهای صوتی است. قبل از برقراری اولین تماس تلفنی، کمی حرف بزنید؛ مثلا نقشه شام امشب را با همسرتان بکشید. از بچهها بپرسید برای امروز چه نقشهای دارند. با یک همکار کنار آبسردکن اداره گپ کوتاهی بزنید.
7. پیش از تماس تمرین کنید
هر فروشندهای از تمرین نوشتههای اصلی و مکالماتش قبل از برداشتن گوشی تلفن سود زیادی میبرد. توصیه میکنم دستکم پانزده دقیقه قبل از هر جلسه تمرین کنید. تمرین را با صدای بلند انجام دهید از اینکه ممکن است همکارانتان شما را دست بیندازند، نگران نباشید؛ آنها زمانی که نتیجه کارتان را در فروش ببینند دیگر نخواهند خندید. این مراحل را کامل تمرین کنید: مقدمه و جملات آغازکننده، نوشتهها و دیالوگهای جلب مشتری، پیگیری قرار ملاقاتها، نوشتههای پیگیری و بستن قراردادها؛ تمام این موارد را تمرین کنید.
یک جلسه پیگیری تمرینی در پایان هر روز ترتیب دهید. از یک همکار، دوست یا سرپرست دلسوز بخواهید با شما در اجرای این تمرین همکاری کند. اگر زمانی را به طور منظم برای بهبود مهارتهای فروش تلفنیتان در نظر بگیرید، مطمئن باشید در مکالمه تلفنی نیز به عنوان یک حرفهای ماهر ظاهر شوید.
8. تلفنهایتان را دستهبندی کنید
به منظور حداکثر تاثیر و اثربخشی بهینه، تلفنها را دستهبندی کنید؛ برای مثال تمام تماسهای جلب مشتری را در یک چارچوب زمانی -مثلا در دو ساعت اول صبح- بگیرید و سپس روزتان را با یک جلسه اختصاص داده شده به انجام تلفنهای پیگیری دنبال کنید. دستکم ده تلفن مشابه را در یک ردیف قرار دهید و پشت سر هم انجام دهید. با تمرکز بر یک نوع، شما خودتان را بیشتر در منطقه مخصوص زمین بازی قرار میدهید و بر مهارتها و قدرتهای مورد نیازتان برای دستیابی به نتیجه تلفنی موفق متمرکز میشوید. به محض اینکه تماسها را یکبهیک علامت میزنید، متوجه میشوید با هر تماس نتایج بهتری کسب میکنید.
9. صدای تماسهایتان را ضبط کنید
وقتی تماسها را ضبط میکنید، نه تنها یک نوار ضبط شده ارزشمند از مکالمه تلفنیتان ایجاد میکنید -موردی که بعدا هر وقت نیاز داشتید به آن مراجعه میکنید- بلکه ابزاری ارزشمند برای ارزیابی خودتان ایجاد میکنید. به این موارد دقت کنید: آیا خیلی سریع صحبت کردید؟ خیلی حرف زدید؟ آیا تهاجمی به نظر میرسیدید؟ به نظر آماده نبودید؟ طوری به خودتان گوش دهید که انگار یک مشتری گوش میدهد. با انجام این کار، روشهایی را کشف میکنید که با آنها میتوانید مهارتهای فروش تلفنی را ارتقا دهید.
10. یادداشت کنید
یک بازاریاب تلفنی حرفهای هیچگاه بدون داشتن دفتر و قلم تماسها را آغاز نمیکند. تمام نکات مهمی که مشتری میگوید را یادداشت کنید. خیلی زشت است که از مشتری سوالی بپرسید که قبلا آن را توضیح داده است یا نام و مشخصات او را مجددا بپرسید. یادداشت خلاصه صحبتهای مخاطب هم تمرکز شما را افزایش میدهد و هم اعتماد مخاطب را جلب میکند. همچنین یادداشت کردن باعث میشود حرف مخاطب را مدام قطع نکنید. اگر وسط صحبتهای او چیزی به ذهنتان رسید همان لحظه بیان نکنید، بلکه یادداشت کنید و در زمان مناسب به او بگویید.
نویسنده: ژان بقوسیان - آذر جوزی
منبع: سایت
modiresabz.com
درباره این سایت